معلم وارد کلاس شد
معلم : همه بشنید
همه نشستیم سر جا هامون
معلم : بیاید داخل
۳ تا پسر اومدن داخل
معلم : ۳ تا دانش آموز انتقالی داریم خودتون رو معرفی کنید
& اسم من سئو چانگبین هست
£ اسم منم لی مینهو هست
¥ منم هوانگ هیونجینم
اون پسر آخریه خیلی خشک بی حوصله بود
معلم : برید ی جا بشینید
مینهو رفت پیش جیسونگ
چانگبین هم رفت پیش جونگین نشست
اون پسر آخریه هم رفت پیش پنجره نشست
معلم : خب درس رو شروع میکنیم
__________________
درس بلخره تموم شد
اون پسره هیونجین از اول کلاس هدفون تو گوشش بود
معلم : از این فصل و فصلای قبلی امتحان دارید فردا
کل کلاس صداشون در اومد
رفتیم بیرون و برگشتیم خونه
_________________
《هیونجین》
اون پسره کک مکی از اول کلاس تا آخر کلاس بهم زل زده بود درسته چشمام بسته بود ولی میتونستم نگاه های سنگینش رو حس کنم
زنگ خورد
وسایلم رو جمع کردم و رفتم________________
《فردای اون روز》
《فلیکس》
بلخره رسیدم مدرسه
رفتم داخل کلاس اون پسره هیونجین اونجا بود
هنوزم هدفون تو گوشش بود
رفتم پیش سونگمین و جیسونگ و جونگین
گفتم :_ بچه ها این انقدر هدفون میزنه و میخوابه چیزی از درس میفهمه؟؟
× نمیدونم ولی از معلما شنیدم خیلییی درسش خوبه
+ پس چرا انتقالی گرفته؟؟
٪ شما فضول مردمید؟؟
_ ای جونگین ما فضول نیستیم فقط برامون سوال شد
٪ حالا چرا از خودش نمیپرسید؟؟
_ اوسکلی؟؟ بریم ازش بپرسیم تو هدفون تو گوشته و میخوابی چیزیی از درس میفهمی یا نه؟؟
٪ خب آره
× بیا اینم اوسکل از آب در اومد
٪ نه اینکه خودت آدمی
جیسونگ شکلکی برای جونگین در آورد و در رفت جونگین هم پشتش دنبالش رفت
منو سونگمین دیگه عادت کرده بودیم
به این کارا__________________________
سلاممم دیگه دلم نیومد اینو نزارمش
ووت و حمایت یادتون نره 🥺💗
نظراتتون رو درباره فیکشن واسم بنویسید به نظرتون ادامش بدم یا تمومش کنم؟؟
و بیشتر تمرکزم روی اون یکی فیکشن بزارم؟؟
YOU ARE READING
Hyunlix♡ ( I Can Love You??)
Romanceهیچ وقت به کسی اعتماد نکن حتی اگر اون آدم عشق زندگیت باشه .... بلخره هر دروغی رو میشه ولی کاش هیچ وقت این دروغ ها رو نمیشد... از دست دادن کسی که دوسش داری وقتی که کلی اذیتش کردی و بعد از از دست دادنش میفهمی چقدر دوسش داشتی خیلی دردناکه... ژانر :...