《سونگمین 》برگه ها رو دادن و الان موقعش بود که از روی جونگین ببینم
به فلیکس ضربه زدم
× هی..هی فلیکس
_ ها چیه؟؟
× زود باش یه چی برسون
_ کدوم سوال؟؟
× سوال پنج
_ میشه 1956
× اوکی
. . . .
همینجوری که بقیه ی سوال ها رو مینوشتم
چان اومد بالاسرم
فلیکس که بغلم بود میخواست بهم برسونه
که بهش اشاره کردم چان اینجاست_ چیه؟ مگه نگفتی بهت برسونم؟؟؟ چرا الان داری مقابله میکنی؟؟
× خفه شو فلیکس فقط گاله رو ببند
÷ پس تقلب میکردین نه؟
× بله؟..نه..اصلا...
_ ما؟ تقلب؟ اصلا ما بچه های خوبی هستیم
÷ درسته بچه ی خوب رو بهتون نشون میدم
فلیکس تو نمیخواد بمونی من با آقای کیم کار دارم× چ...چی؟؟
. . . . . . .
زنگ خورد همه رفتن برگه هاشونو تحویل بدن منم تحویل دادم و میخواستم برم که یهو چان گفت : آقای کیم مگه نگفتم باهاتون کار دارم؟؟
× اوکی
همه رفتن و فقط منو چان موندیم
÷ بیا اینجا
رفتم نزدیک
÷ نزدیک تر
بازم رفتم نزدیک تر
که یهو منو گرفت و به میزش چسبوند ( از دستش گرفت)
÷چرا تقلب کردی؟؟
× چ..چون..که..نخونده بودم و میخواستم نمره بگیرم
÷ آهان..ولی تو با یه روش دیگه هم میتونستی نمره بگیری
× چ..چی؟
÷ مثلا اینکه...
نگاهش از چشمام به لبام رفت
÷ خب مثلا..دوس پسر معلمت بشی؟
پشمام ریخت الان داشت بهم پیشنهاد میداد؟؟
وایسا ببینم..
اگر قبول کنم کلا تاریخو بیستم
چون دوست پسره معلمم پس....× باشه
چشماش گرد شد
÷ قبول کردی؟؟
× آره
÷ پس الان دوست پسرمی؟؟
× آره
یه لحظه ذوق رو توی چشماش دیدم
راستش خب منم زیاد بدم نمیومد
YOU ARE READING
Hyunlix♡ ( I Can Love You??)
Romanceهیچ وقت به کسی اعتماد نکن حتی اگر اون آدم عشق زندگیت باشه .... بلخره هر دروغی رو میشه ولی کاش هیچ وقت این دروغ ها رو نمیشد... از دست دادن کسی که دوسش داری وقتی که کلی اذیتش کردی و بعد از از دست دادنش میفهمی چقدر دوسش داشتی خیلی دردناکه... ژانر :...