𝆺𝅥𖡡Part6

153 43 12
                                    

وسایلم رو برداشتم: امروزم اومدی؟ فکر کردم بیخیال میشی

چانیول لبخند زد:بیخیال نمیشم...میخوام پا روی خیلی چیزا بذارم

متعجب و در عین حال از حرف هاش شگفت زده شدم!
-خب میخوای چیکار کنی؟

لبخند زد و اروم گفت:یه چلنجر دارم که میخوام باهاش مسابقه بدم

-واو چلنجر ماشین خوبیه

+درستش میکنی برام؟

لبخند زدم:چرا که نه به چلنجر خفن تحویلت میدم اما به مشکلی هست

منتظر بهم خیره شد.
و من جدی تر گفتم:باید از آزمون کریس رد بشی

+آزمون؟

-اوهوم...آزمون

به ماشین تکیه دادم و سعی کردم مفصلتر توضیح بدم:اگه بخوای بین این افراد باشی میتونی ازمون بدی اما میتونی جداگونه هم مسابقه بدی!...اما مسابقات خیابونی قانون خاصی نداره و همه میتونن سرت شیر بشن و اذیتت کنن اگه تیم نداشته باشی کلاهت پس معرکس اینم بگم که قوی ترین تیم ها تیم بلک، رز و رد لایته و حتما در مقابل اینا باید تیمی کار کنی.

ابروهاش رو داد بالا و پرسید: کدوم شمایین؟

لبامو جمع کردم:هیچ کدوم

+چی؟!!!
متعجب پرسید

نفسمو بیرون دادم:هیچ کدوم‌ما نیستیم ما جز کریس راننده خیلی قویی نداریم و کریس تو مسابقات تیمی شرکت نمیکنه

+اونوقت چرا؟

شونه ام رو بالا انداختم:چه میدونم شاید چون هم تیمی هاش ضعیفن

+داری مسخره میکنی؟!

پوکر نگاش کردم:معلومه که دارم مسخره میکنم!
اخماش رفت تو هم:روانی
لبخند رضایت بخشی زدم:ما جز هیچ کدوم نیستیم ما از اونا برتریم اسم تیم ما فایر اصولا مسابقات رو رهبری میکنیم اما خب اون سه گروه واقعا قوین.
دستاشو تو جیبش فرو برد:من برم انگار کریس امروزم نمیاد
+بنظرم متنظر بمون شاید اومد

<چانیول>
-این پسره چرا نمیاد
دیگه حوصلم سر رفت. از روی صندلی بلند شدم لباسام رو عوض کردم و فورم مخصوصشون رو پوشیدم.
داخل جعبه ها چند تیکه پلاستیک و فلز پیدا کردم!
-خب با اینا شاید بشه یه چی ساخت هوم؟
یه گوشه مشغول کار کردن شدم.
.
.
.
-تموم شد

خوشحال سرمو بلند کردم و به اسمون خیره شدم، شب شده بود.

-چطور متوجه گذر زمان نشدم؟
پسرا داشتن میرفتن، صدای خداحافظیشدن از هم میومد.
سریع دویدم که بهشون برسم
کای از دور متوجه ام شد.

نگران پرسید:خوبی؟...کی اومدی؟ چرا هیچی نگفتی؟

کای برعکس همیشه یه تیشرت جذب سفید پوشیده بود و سیوشرتش رو دور کمرش گره زده بود.

𝙁𝙞𝙧𝙚 𝙍𝙖𝙘𝙚Where stories live. Discover now