𝆺𝅥𖡡Part8

145 40 16
                                    

<چانیول>
مسابقه سهون به طور فوق العاده ای تموم شد!
اصلا سرعت ماشین و قدرتش بدجوری حیرت زدم کرد...
حاج و واج به سهون که از ماشین پیاده شد خیره شده بودم که سمتم اومد: چرا ماتت برده؟

بعد دستش رو زیر چونم گذاشت و دهنمو بست.
خندید که گفتم:پنج دقیقم نشد دیوونه...

سهون به جمعیت دخترو پسر که تعدادیشون از خوشحالی سروصدا و رقص میکردن و تعداد دیگشون از باخت راننده مورد علاقشون دپرس شده بودن.
سهون لبخند زد:ببین به رانند رقیبت هم بستگی داره
یادم افتاد که با اون سنجاب کوچولو قراره همکاری کنم
نفسمو کلافه بیرون دادم و به نرده ای که خیابون رو از تماشاچی ها جدا میکرد لم دادم.
سهون هم متقابلا همین حرکت رو کرد و گفت:چیشده؟
-قراره با اون سنجاب بی عصاب همکاری کنم؟ و کریس اصلا نظر منو نپرسیده!

متعجب پرسید:بکهیونو میگی سنجاب؟
بعد بلند خندید:وای اگه بشنوه...

عصبی گفتم:کوفت به چی میخندی

خودشو جمع کرد ک بعد کاملا دوستانه گفت:نگران نباش من خیلی قبولت دارم وقتی کریس همچین ماموریتی بهت داده پس حتما خیلی فوق العاده ای
سعی کردم‌ حرفهای سهون رودرک کنم.
.
.
.
داخل ماشین نشسته بودم‌، برخلاف بقیه مسابقه هاشون تو این مرحله باید کلاه میذاشتیم که منطقی بود، چون مشخص نبود طی مسیر قراره چه اتفاقی بیافته!
تبلت رو دستم گرفتم و روی صفحه زدم یک برنامه و لوکیشن با تِمی متفاوت بود!
ده دقیقه به شروع میابقه مونده بود، شارژ تبلت رو چک کردم و میزان نور صفحه.
داخل مرورگر علائم و شکل هایی که نمیتونستم تشخیص برم رو چک کردم برای اطمینان، واقعا دلم نمیخواست به این سنجاب بی عصاب آتو بدم!
صدای باز شدن در ماشین اومد و بعد بکهیون پشت رول نشست!
صداشو واضح جدی و سرحال شنیدم:آماده ای؟!

منم واضح و محکم جواب دادم :البته

از الان دیگه قراره یه مرحره فوق العاده رو تجربه کنم!
ماشین ها توی موقعیت و پشت خط ایستاده بودن که بکهیون گفت:لازم نیست حواست به اطراف باشه فقط حواستو به نقشه بده

سرمو تکون دادم:خیالت راحت

بعد از صدای شلیک ماشین با سرعت فوق العاده زیاد از جا کنده شد.
و من هم شروع کردم!
-تا صد متر جلوتر هیچ مانعی نداری...

با سرعتی که داشت باید خیلی جلوتر موانع رو بهش میگفتم، پس منطقی بود تخمین بزنم با این سرعت چطوری مسافت هارو بگم!

-پنجاه متر جلوتر بپیچ به چپ

حالا احساس کردم دارم درستتر مسیرو میگم

-حالا وارد ه مسیر جنگلی میشیم که جاده ناهمواری داره!

بکهیون سرعتو کمی کاهش داد و زیر لب غر زد:چه مسیر مزخرفیه!

𝙁𝙞𝙧𝙚 𝙍𝙖𝙘𝙚Where stories live. Discover now