PART 1 : رول سوبر

680 111 292
                                    

" رایتر:این فیک فول شده ولی هرچقدر هم که از اتمامش بگذره ووت شما ازش حمایت میکنه و اگه کامنتی باشه حتما میخونم".

با دقت پد آغشته به سالین رو توسط پنس نگه داشته بود و روی خون‌های خشک شده اطراف زخم میکشید.

گره کمرنگ بین ابروهاش تلاشش برای تمرکز رو نشون میداد و وقتی که پسر بزرگتر به دلیل سوزش ناشی از برخورد بتادین و زخم بازش هیسی کشید و سرش رو عقب برد، چونه‌اش رو گرفت و با اخم بیشتری به کارش ادامه داد.

_هیونگ چیشد که این بلارو سر خودت آوردی؟

تیله‌های قهوه‌ای پسر خیره به صورت کسی بود که حالا داشت چسب زخم رو با وسواس روی پارگی سطحی و کوچیک پیشونیش میزد و در همون حال جواب نامجون رو داد:

_یه تصادف کوچیک داشتم.

پسر کوچکتر با شنیدن حرف سوکجین،تره ای از موهای بلند و رنگ شبش رو با دست عقب زد و نیم نگاهی بهش انداخت و در همون حال فشار آرومی روی چسب زخم وارد کرد.

_هیونگ تو جدیدا اصلا حواست به خودت نیست..تو چی کوکی؟ مگه الان نباید سر قرار از پیش تعیین شده‌ات باشی؟!

جونگکوک با مکث عقب کشید و درحالیکه دستکش پلاستیکی رو از دستش خارج میکرد،به جیمین نگاهی انداخت.

_باهام تماس گرفت و گفت نمیتونه بیاد چون یه دیوونه زده به ماشینش و فرار کرده!.

گوشه لب پسر بزرگتر کمی چاک خورد و به سمت بالا کشیده شد..
سرش رو به کاناپه تکیه داد و چشماش رو برای چندثانیه بست اما نه در حدی که متوجه حرکات پسر مومشکی نشه..

_چه تصادفی مگه نه عزیزم؟ هیونگ مطمئنی که با ماشین همراه کوکی برخورد نکردی؟

مخاطب جمله اول جیمین،نامجون بود و در ادامه از جین پرسید که به جاش نامجون جواب نامزدش رو داد:

_هی امکان نداره..جین هیونگ داشت از گئومچئون برمیگشت چون با آقای بیون قرار ملاقات داشت در ضمن بنظرت اینکار از هیونگ برمیاد؟ هیونگ تابحال به کسی زدی و در رفتی؟

_شوخی کردم نامی..لطفا بیاین زودتر شام بخوریم خیلی گرسنمه.

جونگکوک از سرجاش بلند شد تا وسایل پانسمان رو جمع کنه و جیمین و نامجون هم به سمت میز چیده شده شام رفتن.

امشب قرار بود دورهمی‌ای به مناسبت پنجمین سالگرد تاسیس کمپانی خودروسازی "یوسون" توسط رئیس کمپانی یعنی کیم سوکجین،شریک و دوستش نامجون و جیمین داخل خونه جین داشته باشن ولی با کنسل شدن قرار دست راست و وکیل شرکت، اون هم بهشون پیوست.

همگی پشت میز نشستن و مکالمه‌ای بین اون سه نفر شکل گرفت و مثل همیشه این رئیس کیم بود که حین خوردن غذا ترجیح میداد شنونده باشه و فقط در صورت لزوم شاید در بحث شرکت میکرد.

𝖫𝖮𝖢𝖮 𝖲𝖤𝖮𝖴𝖫'𝖲 ‖ JINKOOK "COMPLETED" Donde viven las historias. Descúbrelo ahora