Part 2 : !پنج دقیقه آسیب نبین

377 88 305
                                    

بعد از پارک کردن ماشینش،ازش پیاده شد و رو به در ورودی قدم برداشت که جیمین و نامجون رو هم دید.

_چرا هنوز نرفتین داخل؟

جیمین:همین الان رسیدیم هیونگ..جونگکوک هنوز نیومده نه؟

نامجون سری تکون داد و درحالیکه گوشی رو داخل جیبش میذاشت گفت:
_داره میاد نزدیکه..

_خیلی خب بیاین بریم.

سوکجین گفت و جلوتر از دونفر حرکت کرد..

مراسم نامزدی در عمارت بزرگ و مشترک جونگ‌سوک و آیو برگذار شده بود و مهمانان زیادی هم به سبب معروفیت اون دونفر در مراسم حضور داشتن..
از بازیگر‌هایی که همکار و دوست جونگ‌سوک بودن گرفته تا آیدل های نزدیک به آیو..

رئیس کیم نگاه کلافه‌ای به فضای شلوغ عمارت انداخت و نفسش رو آزاد کرد.
صدای بلند موزیک با وجود اینکه کلاسیک بود سرش رو به درد میاورد و افراد زیادی هم باعث ازدحام فضای داخلی شده بودن..

هیچوقت از مکان‌های شلوغ خوشش نمیومد و علاقه آنچنانی هم به این حد از تعامل با بقیه نداشت..

و کاملا واضحه که باز هم برعکس جونگکوک؟..درسته!
جئون‌شی تایم آزاد و تفریحش رو با شرکت در انواع پارتی‌های دوستانه یا حتی فراتر از اون پر میکرد و بین بقیه از محبوبیت زیادی هم برخوردار بود!.

اینطور نیست که رئیس کیم شخصیت کسل کننده‌ای داشته باشه..درواقع علایق خاصی داشت که نمیشد تنها و به صورت تک‌نفره عملیشون کرد و..درحال حاضر اون تنها بود!.
دلیل انتخابش هم که گویای همه چیزه.

_آه هیونگ اون قیافه رو به خودت نگیر! نظرت چیه یه امشبو خوش بگذرونی؟

نگاه بی‌حوصله‌اش رو به نامجون دوخت و لب زد:

_تا اینجا هم فقط بخاطر آیو اومدم..

نامجون از بی‌حواسی نامزدش که مشغول پیدا کردن اشخاص آشنا بود استفاده کرد و با نیشخندی کمی خم شد و جواب جین رو داد:

_آره هیونگ..فقط بخاطر آیو اینطور نیست؟!

_اوپاا !..

با شنیدن صدای بلند و هیجان‌زده دختر به سمتش برگشت و در طی ثانیه‌ای گردنش اسیر حلقه دست‌هاش شد.

باخنده آرومی چند ضربه آهسته به پشت آیو زد و بعد از چند لحظه عقب کشید.

_حالت چطوره عزیزم؟

_طوری رفتار نکن که انگار خیلیم مهمه!..میدونی چند روزه ندیدمت؟

جونگ‌سوک هم بهشون نزدیک شد و به همراهی با نامزدش پرداخت:

_همین که الان اینجاست لطف بزرگیه..قصد داشت نیاد!

_اوپا؟؟ راست میگه؟

𝖫𝖮𝖢𝖮 𝖲𝖤𝖮𝖴𝖫'𝖲 ‖ JINKOOK "COMPLETED" Where stories live. Discover now