Senario(Minv)

189 27 14
                                    

سرش روی شونه جیمین بود، بعد از سه روز متوالی سکس هر دو خسته از رابطه به خواب عمیقی فرو رفته بودن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


سرش روی شونه جیمین بود، بعد از سه روز متوالی سکس هر دو خسته از رابطه به خواب عمیقی فرو رفته بودن.

تهیونگ دوره هیت سختی داشت اینبار جیمین تصمیم گرفت یه ون اجاره کنه و دوست پسرش رو به یه جای ساکت و آروم ببره تا هر چقدر دلش میخواد ناله هاشو آزاد کنه.

با دردی که تو کمرش پیچید چشماشو باز کرد. به زور کمی خودشو تکون داد ولبشو از درد گاز گرفت.

با تکونی که خورد جیمین از خواب بیدار شد.
به صورت زیبا و لپای گل انداخته دوست پسر عزیزش نگاه کرد. لبخند مهربونی روی لباش نقش بست.

جیمین:بیدار شدی عسلم
تهیونگ با حرکت سرش جوابشو داد.

جیمین:خوبی؟
به آرومی خودشو تکون داد ولی از درد کمرش جیغ کشید.

جیمین نگران دستشو پشت کمرش گذاشت:درد داری نه؟

تهیونگ مظلومانه با چشمای اشکی نگاش کرد:خیلی درد می‌کنه

جیمین صورتشو نوازش کرد:ببخشید سوییت هارت تقصیر منه ضربه هام زیادی محکم بود.

تهیونگ سرشو تکون داد:نه تو مقصر نیستی، خودم ازت خواستم ، موقع هیت به چیزی غیر از آروم شدن و کم شدن دردم فکر نمیکنم.

جیمین پتو رو کنار زد و آروم بلند شد.
تهیونگ از طرز تکون خوردنش فهمید اونم درد داره.

جیمین خجالت کشید:اونطوری نگام نکن, حتی برای یه آلفا هم پنج بار تو یه روز زیاده ..

تهیونگ لبشو به دندون گرفت: دوست پسرم کمر قوی ای داره منم حقمه ازش استفاده کنم.

جیمین طاقت نیاورد صورت تهیونگو بین دستاش گرفت ،خم شد و بوسه صداداری از لباش گرفت:شیرین بازی نکن سوییت هارت وسوسه میشم همینجا قورتت بدم.

تهیونگ دوباره دراز کشید بدن دردش اذیتش میکرد. انگار هر لحظه بدترم میشد
جیمین:بلند شو بریم
تهیونگ:کجا؟!

جیمین:پشت این درختا یه چشمه آب گرم هست چند ساعت توش بشینی حالت خوب میشه.

تهیونگ از درد به خودش پیچید:ولی نمیتونم راه برم.
جیمین:کی گفته قراره راه بری؟

در ون رو باز کرد و پیاده شد تهیونگ رو پرنسسی بلند کرد پتوی گرمی روش انداخت و سمت چشمه حرکت کرد. تهیونگ سرشو به سینش چسبوند و از گرمای آغوش الفاش آرامش گرفت.

جیمین کنار چشمه نشست. خیلی آروم و با احتیاط هودی تهیونگ از تنش بیرون آورد و بعد سراغ شلوارش رفت.

جیمین:میتونی بری داخل.
خیلی آروم پاشو داخل چشمه گذاشت و بلافاصله در اثر گرم بودن آب چشماشو با آرامش بست.

جیمین سریع خودشم لخت شد و داخل اب شد.
به دیواره چشمه تکیه داده و تهیونگ بین پاهاش قرار داد.

تهیونگ با آرامش چشماشو بسته و تو بغل دوست پسرش آروم گرفته بود.
جیمین به آرومی پاهاشو مالش میداد صورتشو نزدیک گردنش کرد و کنار گوشش لب زد:عسل من چطوره؟

تهیونگ سرش روی شونه جیمین گذاشت:هوممم....خیلی خوبم چطوری اینقدر به فکری از قبل می‌دونستی اینجا چشمه آب گرم هست؟

جیمین لاله گوشش رو بوسید:پس فکر کردی بیخودی ۲۰کیلیومتر از شهر دور شدیم؟ اگه من به فکر شکر زندگیم نباشم کی باشه.

لبخند کوچیکی گوشه لباش نقش بست.
جیمین یه مشت آب کف دستش ریخت و روی بدن تهیونگ جاری کردو چندین بار اینکارشو تکرار کرد. همینطور که بدنشو خیس میکرد رو گردن و صورت تهیونگ بوسه میکاشت. بوسه های از جنس آرامش و عشق.

تهیونگ سرشو برگردوند و به چشمای آلفاش نگاه کرد: خیلی دوست دارم جیمینی.

لبشو نزدیک کرد و روی لب الفاش گذاشت.
جیمین باهاش همکاری کرد همینطور که لباشو میمکید با دستاش بدنشو مالش میداد.

تهیونگ که نزدیک بود دوباره تحریک بشه از ترس عقب کشید.
جیمین با تعجب نگاش کرد.

با دیدن صورت عرق کرده امگاش فهمید چه خبر شده.
جیمین:عسلم نترس جیمینت حواسش بهت هست
دوباره سمت لبش رفت و عمیق مکید.

همزمان با مکیدن لباش دستشو از زیر آب به عضوش رسوند.
تهیونگ هومی از ته گلوش بیرون داد.

جیمین: فقط لذت ببر شیرینم
کنار گوشش لب زد که باعث شد تهیونگ بلرزه.
با حرکت بالا پایین دستش عضوشو به بازی گرفت.

تهیونگ سرشو عقب خم کرد و از لذت آه میکشید. جیمین سمت گردنش رفت جای کبودیای قبلی رو با زبونش لیسید..

صداشو که حالا بم تر شده بود زیر گوشش آزاد کرد:اوممممم خیلی خوشمزه ای نمیدونی چقدر سخته جلوی خودمو برای قورت ندادنت بگیرم. دلم میخواد هر ثانیه داخل اون سوراخ تنگ و خوشگلت بکوبم.

این حرفا رو به خاطر تحریک بیشترش میزد خوب میدونست دوست پسر عزیزش عاشق اینه موقع رابطه حرفای سکسی و تحریک امیز زیر گوشش زمزمه بشه.

با دیدن صورت سرخ شده و لبهایی که از سر لذت نیمه باز مونده بود حرکت دستشو تند کرد و با خیس شدن دستش متوجه شد اومده.

به حرکت دستش ادامه داد تا کاملا تخلیه شد.
حالا تهیونگ توی بغلش نفس نفس میزد. جیمین دستاشو روی شکمش قفل کردو بیشتر به خودش چسبوند

بوسه ای روی موهاش زد:آلفات کارشو خوب انجام داد سوییت هارت؟
تهیونگ از سر لذت قهقهه زد:الفام همیشه کارش خوبه...

جیمین از خودش جداش کرد:بهتره برگردیم میترسم سرما بخوری

تهیونگ به تایید سرشو تکون داد.
و ماجراهاشون همچنان ادامه داره....

~~~~~~~~~~~~
اگر از سناریو ها زیاد میخواین کامنت کنید

وانشات های تک قسمتیWhere stories live. Discover now