7

26 11 9
                                    

پیام جونگین کاملا ذهنش مشغول کرده بود.اون هنوز نمیدونست چه جوابی باید بده جونگین قطعا می دونست که اون سین زده ولی جوابش نداده.
کیونگسو نمیدونست باید چکار کنه..یعنی باید بهش پیام می داد؟یا باید یک بهونه می آورد و ردش میکرد؟
از یک طرف هم این یک فرصت عالی برای نزدیک شدن به جونگین بود و اینبار جونگین اولین کسی بود که پا پیش گذاشته بود.پس این یعنی جونگین می خواست اون بشناسه؟

اون واقعاً امیدوار بود که بعدا از این کار پشیمون نشه چون پیام جونگین باز کرد و شروع کرد به تایپ کردن.

"خیلی هم عالی(با خوشحالی تایپ کرد ولی فورا پاکش کرد.)نه این خوب نیست.

لبخندش از بین رفت و یک جواب دیگه تایپ کرد ولی از اون یکی بدتر بود.

هی..پیامت دیدم بیا همدیگر ببینیم.

"کیونگسو:اینم خوب نیستت(غر زد.)

گوشیش پرت کرد روی تختش و صورتش تو بالش فرو کرد.

"کیونگسو:چرا نوشتن یک پیام انقدر سخته؟!(سرش بلند کرد و تصمیم گرفت یکبار دیگه امتحان کنه.)

"حتما هر موقع وقت داشتی من کاملا آزادم.

قبل از اینکه نظرش عوض بشه پیام فرستاد و گوشیش خاموش کرد حالا تمام چیزی که بهش نیاز داشت یک جواب بود.

صدای شکمش بلند شد یادش اومد که پنج ساعته چیزی نخورده پس رفت تا غذا بخوره.

خودش از تخت پایین کشید و به آشپزخونه رفت تا چیزی بخوره خونه خالی بود، احتمالاً چانیول سر کار بود و بکهیون برای خرید مواد غذایی برای چانیول شکمو رفته بود بیرون، جونگین هم درست مثل چانیول بود.

با یادآوری خاطرات جونگین اشک از چشماش سرازیر شد، ولی اون سریع پاکشون کرد.
دوباره گریه کردن برای این موضوع فایده ای نداشت. اون باید ادامه می داد، چون نمی تونست چیزی رو تغییر بده.

کیونگسو در یخچال باز کرد و با یک بشقاب کاربونرا که روش یک نوت چسبیده بود رو به رو شد.

"این بخور عوضی..کلی وزن از دست دادی.

دست خط بکهیون بود فقط اون بهش این شکلی ابراز علاقه میکرد.

کیونگسو ظرف داخل مایکروویو گرم کرد و چنگال داخل اون فرو برد. اون حوصله استفاده از چاپستیک رو نداشت.

"کیونگسو:داغهه!(داد زد وقتی کاربونارا نوک زبونش سوزوند.)

قبل از اینکه دوباره بشینه برای خودش یک لیوان آب ریخت و اینبار با احتیاط بیشتری به خوردن ادامه داد.

امروز ساعت ۲ بعد از ظهر تو کافی شاپ شیفت بود و نباید از دستش میداد ساعت از روی ماکروویو چک کرد.

"کیونگسو:اوه لعنت بهش!

فورا بقیه غذا رو چپوند تو دهنش و در حالیکه می رفت  سمت حموم اون جویید.

remember me(kaisoo_translation)Where stories live. Discover now