همهچی بر وفق مرادش بود، اونقدر خوشحال بود که حتی اگه اتفاق بدی برای شرکت میوفتاد هم براش اهمیتی نداشت و بدون استرس مشکل رو حل میکرد، البته با کمک دوستپسرش!
صدای در اومد و بعد دستگیره چرخید، فکر لازم نبود تا جیمین متوجه بشه کیه که انقدر راحت میاد تو.
وسط کارهای عذابآورش لبخندی زد و دست از تایپ کردن برداشت و به در خیره شد.
_رئیس براتون آیس آمریکانو آوردم.
_آه ممنونم یونگ، در ضمن وقتی تنهاییم رئیس صدام نکن.
_قبلاً محیط کاری بود الان شد وقتی تنهاییم؟
_آره، چند وقت دیگه که ازدواج کردیم حتی تو شرکتم قرار نیست بهم بگی رئیس.
_از-ازدواج؟
جیمین همونطور که آیس آمریکانوش رو از دست یونگی میگرفت و قلپی ازش میخورد سری تکون داد.
_بشین یذره استراحت کن، امروز جفتمون خسته شدیم.
یونگی نشست و به چهرهٔ فرشتهمانند دوستپسرش خیره شد.
_نگاهت داغه، صورتم داره میسوزه.
یونگی تکخندهای کرد و نگاهشو از جیمین گرفت و به پنجرهی سرتاسر شرکت داد و متوجه نشد که جیمین بلند شده و داره سمتش میاد.
جیمین به آرومی زانوهاشو دوطرف پاهای یونگی روی مبل گذاشت و دستهاش رو روی شونههای دوستپسرش گذاشت و صورتشو بهش نزدیک کرد.
_جیمین.. یکی میاد تو.
_هیچکس جز تو بدون اجازهی من داخل اتاقم نمیاد.
یونگی لبخند خجلی زد و سرش رو پایین انداخت.
_چرا سرتو انداختی پایین؟ میخواستم ببوسمت.
یونگی سرشو بالا آورد و به چشمهای ستارهای جیمین نگاه کرد و انقدر صورتشو بهش نزدیک کرد که نفسهاش رو لبهای صورتی جیمین خالی میشدن.
_ببوس دیگه.
لحظهای چشمهای جیمین گرد شد و لحظهی بعدش لبهای قلوهای و نرمش اسیر لبهای خطی یونگی بودن.
دستهاش رو تو موهای یونگی برد و حرکت داد و به تبعیت از اون یونگی هم به خاطر اینکه موهای جیمین بهم نریزه و غر نزنه دستش رو روی پاهاش گذاشت.
بعد از چند دقیقه انقدری بوسشون عمیق شد که صورتشون بخاطر کمبود نفس داشت کبود میشد که جیمین به سختی عقب کشید.
_آه.. چرا انقدر تو بوسیدن تبحر داری؟
_واسه موقعی که قبولم کنی تمرین کرده بودم._ولی تو هیچوقت بهم پیشنهاد ندادی که قبولت کنم، این خودم بودم که حسمو بهت گفتم!
YOU ARE READING
Without me / Yoonmin
Fanfiction«بدون من» کاپل: یونمین ژانر: رمنس - انگست «ایدهٔ این فیکشن از آهنگ Without me - halsey هست.»