«دو روز بعد»
جیمین هیچ ایدهای نداشت که چرا هیچ استرسی نداره، حتی با اینکه یونگی از دو روز پیش دیگه نه مسیجی بهش داد نه زنگی زد.
_هیونگ نگران نباش، خوب پیش میره.
_نگران نیستم.
_یونگی میدونست امروز شروع میکنی؟
_آره.
_پس چرا زنگ نزد؟
_یه سری مشکلات توی شرکت پیش اومده سرش شلوغه.
_چقدر با درک.
جیمین لبخندی زد و از جاش بلند شد.
_بچهها برین یکم استراحت کنین اگه خواستین بگردین خیلی خسته شدین اینجا.
_نه! ما میمونیم.
_اتفاقی نمیوفته دکترم پیشمه برید خونه دوش بگیرین استراحت کنید غذا بخورید بعدم برید خرید کنید، لیست خریدم رو تو تلگرام فرستادم.
_گفتم هیونگ نگران ما نمیشه حتماً خودش چیزی میخواد.
_به هر حال باید یه بهونهای داشته باشم شمارو بفرستم بیرون.
_باشه هیونگ مواظب خودت باش چیزی شد خبرمون کن.
_شمام همینطور، فعلاً.
.
سه ماهی از شروع کردن درمان جیمین میگذشت و درمانها داشتن جواب عکس میدادن پس دکترش تصمیم گرفت متوقفشون کنه، یونگی هم خبری از جیمین نمیگرفت و وقتی خود جیمین بهش مسیج میداد هم یک هفته بعد جواب میداد و این حال روحی جیمین رو خراب کرده بود.
تنها نکتهٔ مثبت ماجرا این بود که بخاطر تنها ژن خوبی که داشت موهاش بعد از متوقف کردن درمان داشتن به خوبی رشد میکردن.
_بچهها، من که بالاخره قراره بمیرم، میشه حداقل برگردیم تا توی کشور خودم بمیرم؟
_این چه حرفیه میزنی هیونگ، قطعاً یه درمانی برات پیدا میکنیم، اینجا باشیم بهتره.
_هوفف، باشه.
جیمین دیگه در برابر چیزی مقاومت نمیکرد و اگر جواب نه میشنید پا پس میکشید.
داشت فکر میکرد اگه اون شب به یونگی اعتراف نکرده بود و اون نبوسیده بودش زندگیش بهتر بود یا بدتر؟ خب قطعاً حضور یونگی تو زندگیش خیلی خوب بود ولی اینکه وقتی مریض شد همینجوری ولش کرد قلبش رو به درد میآورد، بخاطر موهاش بود؟
یعنی واقعاً ممکن بود بخاطر موهاش باشه؟ تصمیم گرفت عکسی با موی بلند استوری کنه تا یونگی متوجه شه موهاش رشد کردن.
وارد پیج پیویش شد و سلفیای که همون موقع از خودش گرفته بود رو استوری کرد و بعد داخل چت یونگی رفت، مسیجاش سین نخورده بودن.
YOU ARE READING
Without me / Yoonmin
Fanfiction«بدون من» کاپل: یونمین ژانر: رمنس - انگست «ایدهٔ این فیکشن از آهنگ Without me - halsey هست.»