جیمین با یه لیوان آیسآمریکانو و لته وارد اتاق شد.
_بیا یونگ، برات لته گرفتم.
_مرسی جیمینی.
بوسهای روی لبای جیمین گذاشت و پشت میزی که به تازگی کنار میز جیمین گذاشته بود نشست.
بعد از چند دقیقه یونگی سکوت رو شکست.
_جیمینا؟
_جان دلم؟
_یکیو پیدا کردم، تو روسیه مهارتهای رزمی رو یاد گرفته و رانندگیش حرف نداره، میخوای برای مصاحبه دعوتش کنم؟
_بهش میاد خلافکار باشه.. ولی دعوتش کن.
یونگی قلپی از لتهی داغ و خوشعطرش رو نوشید و سرش رو تکون داد.
.
_سلام، با پارک جیمین کار داشتم.
_وقت قبلی دارید؟
_خودشون برای مصاحبه دعوتم کردن.
_یه لحظه صبر کنید.
دختر مومشکی تلفن رو برداشت و به جیمین زنگ زد.
_آقای مین یکی میخواد با رئیس ملاقات کنه.
_بله چند لحظه..
دستش رو روی میکروفون گذاشت و سمت پسر کلافه برگشت.
_اسمتون چیه؟
پسر چشماش رو توی کاسه چرخوند و بعد از گفتن اسمش منتظر با پاش روی زمین ضرب گرفت.
_بله راهنماییشون میکنم.
منشی قطع کرد و از جاش بلند شد.
_لطفاً با من بیاید.
بعد از صادر شدن اجازه توسط جیمین، منشی در رو باز کرد و پسر داخل شد و یونگی راهنماییش کرد.
_سلام، لطفاً بفرمایید.
پسر روی مبلی که نزدیک به میز جیمین بود نشست، جیمین روی صندلی خودش و یونگی روی مبل مقابل پسر چون صندلی خودش از اون دو نفر دور بود.
_لطفاً خودتون رو معرفی کنید.
_من جئون جونگکوکم، دو رگهٔ روسیکرهایم و توی روسیه مهارتهای رزمی رو یاد گرفتم و یه مدت هم توی ادارهٔ پلیس کار میکردم* ولی به دلایلی استعفاء دادم و ترجیح دادم بادیگارد باشم.
_خوبه.. راجع به رانندگیت چطور؟
_پلیسها باید رانندگیشون خوب باشه، پس رانندگیم خوبه.
_اگه اینجوریه دیگه حرفی نمیمونه فقط ما باید یه توضیحاتی بهت بدیم، درسته رئیس؟
جیمین که امروز خیلی حالش خوب نبود با حرکت سرش تأیید کرد.
_ببین من قبلاً خودم بادیگارد و رانندهی آقای پارک بودم ولی الان به دلایلی دیگه قادر به انجام دادن اینکار نیستم، البته که اگر اتفاقی بیوفته قرار نیست بشینم و نگاه کنم، به هر حال، خیلی کار آسونی نیست چون آقای پارک سمت مهمی توی کشور دارن و به تبعیت از همین رقبای زیادی هم دارن و پدرشونم به شدت روی سلامتیشون حساسن. همچنین باید داخل یا نزدیک عمارت زندگی کنی یا توی عمارت و صبح سر وقت آقای پارک رو برسونی شرکت، شرکت پدرشون هم یه خیابون بالاتره ممکنه بعضی وقتها نیاز باشه بری اونجا، به علاوه باید تمام مدت دم در اتاقشون بایستی و مواظب باشی کسی بدون اجازه وارد نشه، یه ایرپادم توی گوشت هست که هرکدومشون کار داشتن با یه آلارم خبرت کنن و کارهاشون رو انجام بدی، توی مواقع خاص هم که باید از آقای پارک مراقبت کنی. یه گان هم برای مواقع ضروری بهت داده میشه و باید تعهد بدی تو هر حالی از آقای پارک دفاع میکنی و هیچوقت علیهشون نمیایستی.
YOU ARE READING
Without me / Yoonmin
Fanfiction«بدون من» کاپل: یونمین ژانر: رمنس - انگست «ایدهٔ این فیکشن از آهنگ Without me - halsey هست.»