«سه هفته بعد»
جیمین اون روز اصلاً حالش خوب نبود، مدام سرفه میکرد و سر گیجه داشت، جدا از همهٔ اینا یونگی هم چند روز بود که به جای جیمین به یه مسافرت کاری رفته بود و چون امروز قرار بود برگرده چشم جیمین فقط به در دفترش بود، درسته که به یونگی گفته بود بره عمارت و استراحت کنه ولی میدونست یونگی اول میاد جیمین رو ببینه.
بالاخره بعد از ساعتها زل زدن به در، یونگی درو باز کرد و وارد اتاق شد.
_من برگشتممم.
جیمین با تهموندهٔ انرژیش بلند شد، یونگی رو بغل کرد و سرش رو داخل گردنش فرو کرد.
_دلم برات تنگ شده بود یونگ.
_منم همینطور عزیزم.
_دوریت خیلی سخت بود.
بوسهای روی گردن یونگی گذاشت و یکم ازش فاصله گرفت.
_جیمینا رنگت پریده، حالت خوبه؟
_از صبح یکم سرگیجه دارم، احتمالاً چیزی خوردم که نباید میخوردم اوکی میشم.
_ولی اینطوری به نظر نمیاد، بریم بیمارستان؟
_نه سرم خیلی شلوغه.
_خب دوتایی انجام میدیم زود تموم میشن.
_تو خستهای تازه رسیدی.
_نه خسته نیستم تو هواپیما خوابیدم.
بوسهای روی سر جیمین گذاشت و پشت میزش نشست.
.
_جیمینا؟ پسورد این اکانتت چیه؟
_جیمین؟
_عزیزم با توام.
سرشو برگردوند و متوجه شد جیمین خوابیده، البته مطمئن نبود به خواست خودش خوابیده باشه.
بلند شد و سمت جیمین رفت و سعی کرد بیدارش کنه.
_جیمین پاشو.
_عزیزم پاشو بریم بیمارستان.
وقتی دید تمام تلاشاش بیفایدهست و رنگ جیمین داره سفیدتر میشه روی دو دستش بلندش کرد و بیرون از اتاق رفت.
_جئون؟ سریع برو پایین ماشینو روشن کن.
_چشم.
منتظر آسانسور نشد و با تمام سرعتی که داشت از پلهها پایین رفت و جیمین رو داخل ماشین گذاشت.
_اصلاً حالش خوب نیست، زود باش برو بیمارستان.
_چشم الان میرم، فقط اینکه چی شده؟ من یه سری قرص همراهم هست.
_رنگش پریده فکر کنم بیهوش شده قبل اینکه بیهوش شه ام گفت سرگیجه داره.
_ای وای، زود میرسیم نگران نباشید.
YOU ARE READING
Without me / Yoonmin
Fanfiction«بدون من» کاپل: یونمین ژانر: رمنس - انگست «ایدهٔ این فیکشن از آهنگ Without me - halsey هست.»