_سلام، جیمین پارک هستم، قرار بود بستری بشم.
زن با لهجهٔ غلیظ آمریکایی جواب جیمین رو داد.
_سلام آقای پارک، بله دکتر بهم گفتن، همراه ندارید؟
_چرا دارن میان، باید منتظرشون بمونم؟
_اگه ممکنه.
جیمین زیر لب تشکری کرد و توی دلش از پدرش که از بچگی کلاس زبان ثبت نامش کرده بود تشکری کرد و منتظر تهیونگ و جونگکوکی که رفته بودن براش خوراکی بگیرن شد.
بعد از چند دقیقه تهیونگ و پشت سرش جونگکوک رو دید که وارد راهرو بیمارستان شدن، بلند شد و سمتشون رفت.
_بچهها گفتن باید شمام باشید که بستریم کنن، و هیچ ایدهای ندارم چرا.
_کار خوبی کردن، پذیرش کجاست؟
جیمین با دست به پذیرش اشاره کرد و سه تایی سمت همون زن رفتن.
_همراهام اومدن ولی انگلیسیشون خیلی خوب نیست.
_مشکلی نیست آقای پارک، این آقا راهنماییتون میکنن داخل اتاق.
جیمین سری تکون داد و دنبال مردی که به نظر پرستار میومد به راه افتاد.
.و بالاخره جیمین داشت باورش میشد که سرطان داره، بستری شده بود و دکتر اومده بود تا ازش یه سری سوال بپرسه و بگه کی باید شیمی درمانی رو شروع کنه.
تنها دلخوشیش این بود که میتونست مثل فیلما با یونگی صحبت کنه و اون بهش امید بده، ولی یونگی از وقتی جیمین اومده بود آمریکا نه تنها بهش زنگ نزده بود یا مسیج نداده بود بلکه جواب خود جیمین رو هم نمیداد.
جیمین هم هیچکس جز پدرش رو داخل کره نداشت تا ازش راجع به یونگی بپرسه، پدرش هم از رابطهٔ اون دو خبر نداشت و جیمین هم اصلاً حوصلهٔ بحث نداشت.
برای بار هزارم گوشیش رو چک کرد و با نوتیفیکشنسنتر خالی مواجه شد و تصمیم گرفت دوباره به یونگی مسیج بده.
«چت»
جیمین: سلام یونگ، خوبی؟ اوضاع خوبه؟
جیمین: من بستری شدم و قراره فردا یه سری آزمایش بدم و پسفردا شیمی درمانی رو شروع کنم.
جیمین: یونگیا خیلی دلم برات تنگ شده.
جیمین: نگران شدم، اتفاقی افتاده که جواب نمیدی؟
جیمین: حس میکنم دارم خیلی مسیج بهت میدم، ولی نگرانتم.
جیمین: تهیونگ و جونگکوکم ازت خبری ندارن، هیچکسم اونجا نیست ازش راجع بهت بپرسم.
جیمین: خیلی زشته به کارمندا زنگ بزنم نه؟
جیمین: من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم، میزنم.
YOU ARE READING
Without me / Yoonmin
Fanfiction«بدون من» کاپل: یونمین ژانر: رمنس - انگست «ایدهٔ این فیکشن از آهنگ Without me - halsey هست.»