جونگکوک جفت پدرش ایستاده بود و به صحبتهاش با مدیر نگاه میکرد.
«خب پسرم...به مدرسهٔ ما خیلی خوش اومدی. امیدوارم زمان خوبی رو اینجا داشته باشی.»
خانم مدیر گفت. زن، با لبخند به تهیونگی که اونجا ایستاده بود نگاه کرد:«پسرم، اگه مشکلی برات نداره لطفا جونگ کوک رو ببر به کلاستون. زنگ های تفریح هوای دوست جدیدت رو داشته باش.»تهیونگ بعد از گفتن:«چشم» لبخند زد و دست جونگ کوک رو گرفت و دوون دوون از دفتر مدیر خارج شدن.
«اه جونگ کوکِ عزیزم، این مدرسهی ماست! از اونجایی که اصلا نمیشناسی عرض میکنم.»
جونگ کوک خندید. کنار کلاس ایستادن. فرم مدرسه به تن پسر چسبیده بود و با مهربونی تمام عضله های دستش رو نشون می داد. مدیر بهش گفته بود برای اینکه کسی تتو هاش رو نبینه باید دستکش بپوشه، مثل قبلا.
فرم آبی تیره و دستکش مشکی و دکمه هایی که تا وسط سینه بخاطر تنگی لباس باز بودن، موهای بلوند و چهرهای که به شدت به جیونگ شباهت داشت؛ همه و همه باعث شد سر کل کلاس سمت اون دو نفر بچرخه.
تهیونگ با استرس به جونگ کوکی که دستش رو گرفته بود و بیخیال سمت صندلی سابقش حرکت میکرد چشم دوخت. اوه خدا! تازه متوجهی یقهی باز پسر شده بود.
«کی فکرش رو میکرد علم انقدر پیشرفت کنه که توی یک هفته جیونگ بتونه تغییر جنسیت بده.»
تهوون، پسرِ محبوب کلاس گفت؛ محبوبیتی پوشالی که با گیر دادن به بقیه ثمر رسونده بود. این خونهی پوشالی هر لحظه ممکن بود با نفس پسر جدید فرو بریزه، چون از همین الان هم پچپچ دخترها و پسرهای شایعه پرست گوشش رو کر کرده بود.
دوستهای تهوون به حرفی که از نظر خودشون بامزه بود خندیدن.
«برادرشم.»پسر نزدیکش رفت و به چهرهی بدون حس جونگ کوک نگاه کرد:«چرا جوریای که انگار میخوای همهی ما رو بکنی؟!»
الکی گیر میداد انگار که خواهان دعوا بود. تهیونگ با استرس بازوی جونگ کوک رو فشرد؛ با اینکار تقریبا التماس کرد که امروز هیچ دعوایی رخ نده و پسر بلوند به خوبی متوجه شد.
«برای کیرم ارزش قائلم...آقای؟»تهیونگ سریع جواب داد:«تهوون! اسمش...اسمش تهوونه.»
درواقع حرف تهوون رو قطع کرد تا از فاجعه جلو گیری کنه. با ورود معلم تهوون و دوستهاش سر جاشون نشستن و بحث برای مدت کوتاهی خاتمه یافت.
تا ظهر، نه تهوون و نه کس دیگهای مزاحم خلوت دو پسر نشدن و تهیونگ از خدا تشکر کرد، حوصلهی بحث دیگهای نداشت.
جونگکوک گفت:«تهیونگ، میخوام برم چندتا خوراکی بخرم نمیخوام اینجا ناهار بخورم، غذاها خارج از رژیممه. میای بریم؟»
تهیونگ همونطور که شیر نارگیلش رو میخورد، سرش رو به چپ و راست به معنای مخالفت تکون داد.
YOU ARE READING
new me ┆KV - AU ✔️
Fanfiction📱𝖭𝖺𝗆𝖾: #new_me «تـمـام شـــده» همه چیز از کراش داشتنِ جئون جیونگ، دختر هجده سالهی دبیرستان منطقهی مرفه سئول شروع شد. کراشِ اون، تهیونگ، پسر اروم و مهربونی بود. اون میدونست که تهیونگ همجنسگراست و این کراش احمقانهاش هیچ فایدهای نداره...