اول سلام بدم و بگم که وااااقعااااااا ببخشید که اینهمه طول کشیده اپ کنم و نبودم و.... واقعا سرم شلوغ بوده و واقعا علاقه ای ندارم بخوام بگم چه اتفاق هایی افتاده بهرحال من نویسنده ام و باید مسئولیت رو قبول کنم و معذرت میخوام از تموم کسایی که منتظرین و فیکمو قابل دونستین و دوسش داشتین. تو این مدت خیلیاتون چه اینجا چه توی تلگرامم برام کامنت های خیلی قشنگی گذاشتین و حتی خواستین که کمک کنین واقعا خیلی قلب های قشنگ و مهربونی دارین و خیلی خوشحالم که ریدر های به این ماهی دارم :))
بخاطر درگیری های شدید ریل خیلی وقت نمیکنم اصلا بیام و... و خب استاپ شده مغزم برای نوشتن باید یکم دوباره کم کم استارت کنم مغزمو و بنویسم تا بتونم بهترینم رو باهاتون به اشتراک بزارم
نگران نباشید کلیت داستان هیچ تغییری نمیکنه و کاملا همونه فقط برای بهتر نوشتن و عمیق تر پرداختن نیاز دارم یکم کار کنم و تمرکز داشته باشم
فعلا درگیر کنکور و ریلم بشدت ولی خب بازم تلاشمو میکنم کم کم برگردم :) خیلی دوستون دارم و خوشحالم که فیکمو دوست دارید و درک میکنید :))
این فیک رو خیلی دوسش دارم و ابدا نصفه ولش نمیکنم ولی متاسفانه استپ خوردنش طولانی شده... Sorry...

YOU ARE READING
𝑮𝒆𝒏𝒋𝒊 (𝑩𝑱𝒀𝑿)
Fanfictionشیائوجان نخبه ای که بخاطر بازیگوشیش برده ی رئیس مافیای اسلحه میشه... شیائوجان : رئیس برده به این سکسی ای جذاب تر نیست که خودت لباسامو تو تنم پاره کنی؟ نمیخواست دست هاش که حالا لرز خفیفی از ترس گرفته بودن رو ییبو ببینه ییبو : اونقدراهم تحفه ی گران...