part 9

318 37 5
                                    

درد تمامی تنش رو در بر گرفته بود و با حال زاری در حالی که از چشمهاش گوله گوله اشک پایین میریخت نگاهش رو به وی که کنارش سعی در آروم کردنش داشت داد با برخورد نگاهش با آلفاش با صدایی بغض کرده زمزمه کرد
چیمی : ( آل..فا درد داره )
که همون یک جمله مثل تیری تیز به قلب وی اصابت کرد آلفا خیلی سریع برای از بین بردن درد امگاش سمت نیپل هاش رفت و در حالی که یکی از اونهارو داخل دهنش کشیده و میمکید با دست چپش صورت امگارو نوازش میکرد و با دست راستش اون دیک کوچیکش رو هندجاب میداد تا هرچه سریعتر دردش تبدیل به لذت بشه و بدنش رو در بر بگیره . چیمی با زمزمه شوگا که میگفت ( آمادست ) خودش رو برای درد طاقت فرسایی آماده کرد با بیرون کشیده شدن همزمان انگشت های شوگا و دیک جی کی از داخلش ناله ای سر داد و منتظر آلفاهاش موند شوگا خیلی آروم طوری که امگاش دردش نگیره چیمی رو به روی بدنش انتقال داد و لب هاش رو به بازی گرفت . در حالی که سعی میکرد حواس امگارو پرت کنه عضوش رو بدون خبر دادن کامل وارد امگا کرد که چیمی سریع بوسه رو قطع کرد و ناله ای عمیق سر داد
شوگا : ( ششششش ... امگا چیزی نیست آروم باش یکم دیگه آلفاها کاری میکنن روی ابر ها سیر کنی .. آه .. فقط یکم دیگه تحملش کن ... آه فاک )
چیمی با نزدیکتر شدن وی بهش سعی کرد خودش رو آروم تر کنه پس چشمهاش رو بست و سرش رو به سینه ی آلفاش تکیه داد و تلاش کرد با شل تر کردن خودش راحتتر پذیرای آلفاهاش باشه که بر خلاف انتظارش با وارد شدن همزمان جی کی و وی جیغ بلندی کشید و با ناخن هاش روی سینه ی شوگا چنگ انداخت و در حالی که سعی میکرد دیک آلفاهارو از توش در بیاره و فرار کنه هزیون وار با خودش زمزمه میکرد
چیمی : ( نه نه نه ...آهه نه خیلی خیلی درد داره....آه من نمیتونم..نمیتونم...دارم پاره میشم ..آه نه ازم بکشینشون بیرون بکشین بیرون نمیتونم تحمل کنم )
و با صدایی بلند زد زیر گریه وی زودتر از همه برای اینکه سریعتر درد امگاش رو از بین ببره شروع به حرکت کرد و با همون حرکت اول رسما موجب له شدن پروستات امگاش شد که ناله ی هر چهار نفرشون رو در آورد با وارد شدن همزمان درد و لذت به امگا ناله ای شهوت ناک بیرون داد که موجب شد آلفاها اینبار با اشتیاق شروع به ضربه زدن درونش کنند . بدون صبر و سریع درون امگا ضربه میزدند و اینبار جیغ های از سر لذت امگارو مهمون گوش های مجذوبشون میکردند و با هر ناله ای امگا انگار که نیروی جدیدی گرفته باشند سریعتر ضربه میزدند با نزدیک تر شدن چیمی با صدایی که به خاطر جیغ هاش کمی گرفته بود گفت
چیمی : ( آه آه .... آلفا ها من ..من نزدیکم ..دارم میام )
جی کی در حالی که دستش رو روی دیک امگاش میذاشت تا کار رو براش راحتتر کنه گفت
جی کی : ( فاک بیا آمگا ... آه برای آلفاها بیا )
که چیمی با ناله ی بلندی کمرش رو قوس داد و روی شکم خودش و شوگا ارضا شد و با تنگ تر شدن سوراخش موجب شد ۳ آلفاهم با ناله عمیق خودشون رو درونش خالی بکنن . آلفاها بعد از اینکه اطمینان پیدا کردن تا آخرین شیره ی وجود امگارو گرفتن ازش خارج شدن و جی کی خیلی سریع سمت پاتختی رفت و گوشیش رو از روش برداشت و درحالی که دوربین گوشی رو روشن میکرد اون رو نزدیک به سوراخ امگاش برد و از خارج شدن اسپرم هر سه نفرشون از توی سوراخ صورتی امگاشون فیلم گرفت و نیشخندی به باز و بسته شدن اون کوچولوی خوردنی داد .

beautiful devilOù les histoires vivent. Découvrez maintenant