2_قدمی به سوی تهیونگ

42 7 16
                                    

نمیدونم چه فشاری روش بود که در جا بیهوش شد خداروشکر به سمت پشت بوم بیهوش شد و از پشت بوم نیافتاد چند نفر سریع رفتن بالا و بردنش تو اتاقش و زنگ زدن به دکتر کهبیاد من من مثل یک مجسمه سرجام خشک شده بودم ذهنم یاریم نمی داد رو زمین نشستم

+الان ... الان من... چه غلطی کردم...؟! الان من چه کوفتی رو امضا کردم... من سند ازواج با یک مردی که حتی ندیدمش رو امضا کردم...؟ ولی من که اصلا... گی ...نیستم....ریدم

^هی جنگکوک حالت خوبه؟

+ بنظرت حالم خوبه ؟ نه الان بنظرت حالم خوبههههه!!!؟؟؟؟

^ باشه باشه آروم باش یه کاریش میکنیم

+چی کار ها؟ من جلوی کلی آدم سند ازدواج امضا کردم

^ خب به پدر میگیم لغوش کنه

+ شوخیت گرفته؟ اون مردک از خداشه بعد بیاد لغوش کنه؟

^عه دکتر اومد میخوای بگم تو هم معاینه کنه ؟ حالت خوب بنظر نمیاد

+ نه نیاز نیست

IU:

& حالشون بهتره فقط بهشون فشار عصبی زیادی وارد بوده و بخاطر همین بیهوش شدن استراحت کنن بهتر میشن

+ ممنون دکتر میتونین برین

& خدانگهدار

دکتر اینو گفت و رفت

KOOK:

عمارت آروم بود برعکس قلب من مگه مشکلاتم یکی دوتا بود
نگران سلامت ایو بودم

نگران اون سند ازدواج لعنتی بودم اصلا چطور باید به پدر میگفتم؟

نگران درسام بودم امتحانات دانشگاه نزدیک بود و نباید نمراتم پایین میومد

نگران گی نبودنم ، هه خنده داره آخه نگران گی نبودن

تو فکر بدبختیام بودم که در با شتاب باز شد و هیکل مردکی به نام پدر پدیدار شد

+پدر...

تا اومدم چیزی بگم سیلی محکمیتو صورتم خورد

■ تو چه غلطی کردی ها چه غلطی کردی حرومیییی

+ چی شده...

■ چی نشده محشره < پسر رئیس شرکت معروف ماشین سازی جئون گیه > تیتر خبر شده عوضیییی

و محکم تو شکمم زد

+اه

+ داشت خودشو میکشت میخواستی چیکار کنم ها بشینم نگاه کنم تنها خواهرم داره خودشو میکشه؟ فکر میکنی من خوشم میاد با کسی که نمیشناسم ازدواج کنم همش بخاطر ایوعه ولی من نمیخوام پدر بیا و این ازدواجو لغو کن

♧ رئیس

■ بگو

♧ سهام...

■سهام چی

Best choice or worst choice?/VKOOKDonde viven las historias. Descúbrelo ahora