7_سلام تهیونگ

19 3 0
                                    

قبل همه چی ازه همه کسایی که تا الان این فیک رو خوندن و ووت دادن ممنونمممم من وقتی دیدم پارت قبلی سه تا ووت داشته رسما از شادی سکته کردم گفتم اول تشکر کن بعد بریم پارت بعد💖

JUNGKOOK :

چشمام رو آروم باز کردم و فقط به سقف خیره موندم گوشیم زنگ زد خاموشش کردم و بلند شدم ساعت ۱۵ بود و من ۱۹ باید تالار بودم

به راننده زدم تا ببرتم آرایشگاه

+ماشین رو بیار باید بریم آرایشگاه

و تماس رو قطع کردم به صورتم آب زد و یک هودی بنفش ساده با شلوار جین تنگ مشکی پوشیدم موهام رو یک شونه عادی زدم

در زده شد
♤ قربان ماشین آماده هست بفرمایید

+ میتونی بری الان میام

♤ چشم

درو باز کردم و به سمت پایین رفتم که ایو رو دیدم

○ اوپااا چطور شدم؟ این لباس رو دیشب گرفتم قشنگ نیست؟

○ اوپااا چطور شدم؟ این لباس رو دیشب گرفتم قشنگ نیست؟

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


(لباس ایو)(شما میکروفون و هدفون رو در نظر نگیرید)

+ عالی شدی شدی پرنسس آبجی
لبخند گرمی زدم

○ اوووو کمتر زبون بریز بلا

ایو هم داشت تظاهر به خوب بودن میکرد اونم هنوز نگران جیمین بود مثل من اما ادا در میاوردیم

+ ای بابا

♤ قربان بهتره بریم و گرنه دیر میرسیم

+ اومدم . پرنسس بعدا میبینمت

گفتم و سوار ماشین شدم و به سمت آرایشگاه

رسیدیم پیاده شدم و به سمت سالن آرایشی ای که به انگلیس بزرگ نوشته شده بود << سالن زیبایی مروارید>>(انتخاب اسمم🤣) وارد شدم

/ سلام رزرو کردید ؟

دختر زیبایی با موهای خرمایی رنگ و پوست سفید و چشم های قهوه ای ی سوخته که یک شومیز سفید با دامن تنگ قرمز و کفش های پاشنه بلند سفید ساده ایپوشبده بود به سمتم اومد و هر قدمش مساوی بود با سایه پاشنه های بلند کفشش

Best choice or worst choice?/VKOOKDonde viven las historias. Descúbrelo ahora