KOOK :
رفتیم داخل اتاقمون و من خوابیدم وقتیبیدار شدم ساعت هفت بود دستو صورتمو آب زدم و تهیونگ زنگ زدم ببینم کجاست
تماس اول ، جواب نداد
تماس دوم . رد شد
تماس سوم ، بازم رد شد+ لعنت بهتون
تماس چهارم ، برداشت
+یاااااا معلومه چته چرا جواب نمیدی؟
×عزیزم سر فیلم برداری بودم
+کجاست؟
×چی کجاست
+آدرس فیلم بردارییی دیگهههه
×آها خیابان *****و*****و***
+باشه دارم میام
و قطع کردم
نیم ساعت بعد رسید به صحنا فیلم برداری
فیلم برداری تو یک پارک کوچیک انجام میشد و من روی یک نیمکت قرمز رنگ نشسته بودم
/کاتتتت عالی
تهیونگ تو کارش جدی بود موقعی که کارگردان داشت توضیح میداد بخاطر دقت کردنش اخم میکرد و دروغه اگه نگم خوشم نیومده
اما یک چیزی به مزاقم خوش نیومد اون دست سوزی رو شونه تهیونگ بود
با خودم: دیوونه شدی؟ این ازدواج سفیدهههه
عقل و قلبم باهم در جنگ بودن و آخر هم قلب این جنگ رو برد
+تهیونگ عزیزم
تهیونگ نگاهی به من کر بعد با عذر خواهی کوچکی به سمتم اومد در حالی که دستش تو جیبش بود
×بله؟ نمی بینی سر کارم هستم؟
+چرا به سوزی هیچی نمیگی ؟
×چی؟
+چرا وقتی لمست میکنه یا لاس میزنه لالی؟
×حسودیت شده ؟
با نیشخند گفت+نه ولی در هر صورت من همسرتم حتی اگه ازدواج سفید باشه
×نکنه واقعا گی شدی جناب جئون جونگ کوک ؟
+یااااا
/آقای کیم بیاین صحنه بعد رو فیلم برداری کنیم
بوسه ارومی رو لبم گزاشتم و به سمت کارگردان برگشت
×چشم اومدم
من هنوز تو شک بودم
الان تهیونگ منو بوسید؟ این سوال همش تو ذهنم تکرار میشد
سلام بچه ها این پارت زیادی کم بود ببخشید واقعا . مشکلی دارم درست شد سریع میام دوستون دارم بای بای
ESTÁS LEYENDO
Best choice or worst choice?/VKOOK
Fanficکاپل اصلی :VKOOK کاپل فرعی :YOONMIN_ میدونستی اگه استخون رو بشکنی و از هم دور کنی رشد میکنه؟ استخوان انسانیه خود انسان چی؟ آره درد و سختی ، شکست باعث بلند شدن انسان میشه اما اگه فقط تو مرحله شکست بمونه پس کی زمان رشده؟ این زندگیه کوکه جنگکوکی که د...