15_محل کار

16 2 0
                                    

KOOK :

رفتیم داخل اتاقمون و من خوابیدم وقتیبیدار شدم ساعت هفت بود دستو صورتمو آب زدم و تهیونگ زنگ زدم ببینم کجاست

تماس اول ، جواب نداد
تماس دوم . رد شد
تماس سوم ، بازم رد شد

+ لعنت بهتون

تماس چهارم ، برداشت

+یاااااا معلومه چته چرا جواب نمیدی؟

×عزیزم سر فیلم برداری بودم

+کجاست؟

×چی کجاست

+آدرس فیلم بردارییی دیگهههه

×آها خیابان *****و*****و***

+باشه دارم میام

و قطع کردم

نیم ساعت بعد رسید به صحنا فیلم برداری

فیلم برداری تو یک پارک کوچیک انجام می‌شد و من روی یک نیمکت قرمز رنگ نشسته بودم

/کاتتتت عالی

تهیونگ تو کارش جدی بود موقعی که کارگردان داشت توضیح می‌داد بخاطر دقت کردنش اخم میکرد و دروغه اگه نگم خوشم نیومده

اما یک چیزی به مزاقم خوش نیومد اون دست سوزی رو شونه تهیونگ بود

با خودم: دیوونه شدی؟ این ازدواج سفیدهههه

عقل و قلبم باهم در جنگ بودن و آخر هم قلب این جنگ رو برد

+تهیونگ عزیزم

تهیونگ نگاهی به من کر بعد با عذر خواهی کوچکی به سمتم اومد در حالی که دستش تو جیبش بود

×بله؟ نمی بینی سر کارم هستم؟

+چرا به سوزی هیچی نمیگی ؟

×چی؟

+چرا وقتی لمست میکنه یا لاس میزنه لالی؟

×حسودیت شده ؟
با نیشخند گفت

+نه ولی در هر صورت من همسرتم حتی اگه ازدواج سفید باشه

×نکنه واقعا گی شدی جناب جئون جونگ کوک ؟

+یااااا

/آقای کیم بیاین صحنه بعد رو فیلم برداری کنیم

بوسه ارومی رو لبم گزاشتم و به سمت کارگردان برگشت

×چشم اومدم

من هنوز تو شک بودم

الان تهیونگ منو بوسید؟ این سوال همش تو ذهنم تکرار میشد


سلام بچه ها این پارت زیادی کم بود ببخشید واقعا . مشکلی دارم درست شد سریع میام دوستون دارم بای بای

Best choice or worst choice?/VKOOKDonde viven las historias. Descúbrelo ahora