YOONGI :
بعداینکه جیمین رو راضی کردم بیاد رفتیم لباس گرفتیم و آماده شدیم اینکار تا شب طول کشید تا ساعت ۱۱ صبح داشتم جیمینو راضی میکردم کار سختی بود بیاد عروسی عشقش ولی باید میومد ، میومد تا بفهمه دیگه عشقی وجود نداره دیگه نمیتونه مخفیانه هم دوستش داشته باشه باید نسبت بهش بی حس میشد این کار مثل ریختن بتادین رو زخمه درسته میسوزه اما باعث میشد عفونت نکنه
البته برای منم راحت نبود منو به دلیل اینکه میخواستم خواننده بشم و گی بودم بیرون کردن ، کتک زدن ، طرد کردن با حرفاشون تیر به قلبم زدن ...ولی...
تهیونگ هم خواننده شد هم با داره یک پسر ازدواج میکنه اما همه پشتش بودن مشکلی باهاش نداشتن خود پدر کار های عروسی رو انجام داده بود البته میدونم تصمیم خودش نبوده ولی بازم سختم بودتازه تهیونگ فقط زنگ زد و دعوتم انگار نه انگار بعد سال ها ... داره با هیونگ بدبختش حرف میزنه ...
بعضی وقتا با خودم میگم : بی خیال کی برات ارزش قاعله؟ اصلا واسه کسی مهم نیستی برای کسی مهم نیست بمیری تب کنی بشکنی
یا میگم: ادا درنیار باز فاز گرفتت داری ادا در میاری ؟! فیلم که نیست احساسات الکیه
JUNGKOOK :
مگه خوابم میبرد؟ کمتر از۲۴ ساعت دیگه قرار بود به طور رسمی بپرم تو گدال بدبختی
رو تخت دراز کشیده بودم و به سقف نگاه میکردم گوشیم رو از پاتختی برداشتم و روشنش کردم صفحه ی گوشی ساعت 00:00 بود به خرافات باور نداشتم اما شنیده بودم اگه ساعت این باشه یک آرزو کن محقق میشه
+ آنقدر بدبخت شدم دارم به خرافات فکر میکنم(تلخ خند)
+ به امتحانش میارزه
چشام رو بستم
+ لطفا بزار جیمین رو ببینم ، جیمین و ایو آروم باشن و خوب زندگی کنن و این ازدواج فاکی خوب باشه ... لطفا ....
وچشاش رو بست تا به تنها پناهگاهش یعنی خواب پناه ببره
TAEHYUNG :
نمیدونم چرا هیچ حس خاصی نداشتم مثل کسی که بهش بی حسی قوی ای زدن فقط زنده بودم ولی چیزی حس نمیکردم اشکم هم نمیومد ماهیچه های صورتم هم خسته تر ازاون بودن که لبخند مصنوعی بزنن پس میزاشتم استراحت کنن
من ؟ کلمه آشنا ولی غریبه ای بود
اعصابم با این فکرای مزاحم خرد شد از رو تخت بلند شدم گوشیم رو برداشتم و ساعت رو نگاه کردم 00:37 بود دیگه تحمل نداشتم لباس بیرونی عادی ای پوشیدم و به سمت پارکینگ رفتم ماشین رو روشن کردم و پشت رول نشستم
VOUS LISEZ
Best choice or worst choice?/VKOOK
Fanfictionکاپل اصلی :VKOOK کاپل فرعی :YOONMIN_ میدونستی اگه استخون رو بشکنی و از هم دور کنی رشد میکنه؟ استخوان انسانیه خود انسان چی؟ آره درد و سختی ، شکست باعث بلند شدن انسان میشه اما اگه فقط تو مرحله شکست بمونه پس کی زمان رشده؟ این زندگیه کوکه جنگکوکی که د...