part 3

59 4 0
                                    

مکان : بیمارستان ملی سئول/خصوصی

بخش مراقب های ویژه

هر هفت مرد و یک زن به روی صندلی های بیمارستان نشسته بودن اتاق رو تحت نشارت داشتن

هر دکتر یا پرستاری وارد اتاق میشد باید کارت پرستاری و پزشکی رو نشون میداد تا اجازه ی ورود بگیره تی جی هنوز بهوش نیومده بود و این خوب بود اینکه تا بک هفته بهوش نیاد عالیه

دکتر از اتاق بیرون اومد و صحبت کرد :"پارک هیونا، الان تماس داشتیم از پرستار گفتن که بهوش اومده به بخش منتقلش میکنیم و بعد ازماینعه میتونید ببینیدش"

-"اقای دکتر پدرم چی؟"

دکتر پاسخ داد:"پدرت فعلا هوشیاریش پایینه نباید بهوش بیاد و اینکه قبلا با دستگاه برگشته باعث شده یکم وضعبت بد بشه اما اگه تا یک هفته بهوش نیاد کاملا خوب میشه"

دکتر از بخش خارج شد و تهیونگ سمت شیشه ای که اونو از پدرش جدا کرده رفت دستشو روی شیشه گزاشت دلش میخواست هرچه زودترپدرش خوب بشه

لورن صحبت کرد:"تهیونگ بیا بریم پیش مامان هیونا"

دست تهیونگ رو گرفت و باهم به بخش اصلی رفتن

و البته جئون همراه نامجون هم پشت سرش راه میرفتن تا رسیدن به بخش وارد اتاق شدن

کمی کوفتگی و کبودی روی صورتش دیده میشد

تهیونگ سمتش رفت و همونطور دراز کشیده بود اونو توی بغل گرفت

-"مامانی....هق ماما"

هیونا سر پسرش رو نوازش کرد :"عزیز مامانی هیش‌گریه نکن من خوبم عزیز من"

-"مامان...هیچوقت تنهام نذار باشه؟"

هیونا اشکاش روی گونش ریخت :"پسرکم من قرار نیست تنهات بزارم ببر کوچولوم هیس گریه کردنو تموم کن"

تهیونگ اشکاشو پاک کرد و به مادرش خیره شد و دستشو بوس کرد

-"مامانی...کار سهونه همون رفیق بابا مامان دکتر گفت هوشیاری یابا پایینه و نباید بهوش بیاد"

هیونا:"عزیزم بابات خوب میشه نگران نباش"

مکث کرد و ادامه داد

هیونا:"جئون جونگکوک!ازت ممنونم از تهیونگ مراقبت کردی همینطور تو کیم"

-"مامان چیزی میخوری برات بگیرم؟"

{_عشق یا انتقام_}Where stories live. Discover now