تهیونگ داشت کلافه میشد و نمیدونست جونگکوک ازش چی میخواد که اینجوری جلوش ایستاده و نمیزاره بره
-"مشکلت چیه؟دیوونه ای؟ بابام بیرون منتظرمه"
+"تهیونگ الان میزارم بری ولی یادت نره نمییتونی منو بپیچونی دست از اون مایل هم بردار "
_"جونگکوک زندگی من هنوز به تو ربطی نداره"
+"واقعا میتونی ثابت کنی؟ من هر لحضه بخوام پدرت جلوی چشممه میتونم راحت یه گلوله توی مغزش خالی کنم و بعدشم توی سر تو یه گلوله خالی کنم ؟ دوسش داری اه تبدیل به یه فانتزی شد تهیونگ یادت نره تو متعلق به منی"
_"واقعا ؟ که اینطور خب چپمم نیست دستمو ول کن میخوام برم"
جونگکوک سرشو نزدیک به صورت تهیونگ کرد و لب پایینشو توی دندونش گرفت و بدون هیچ بوسه گازس گرفت و ولش کرد
+"شام خونه باش"
_"فاک یو"
تهیونگ عصبانی از خونه بیرون رفت....******
جیمین درحالی که توی خونش روی مبل دراز کشید و فیلم میدید متوجه ورود کسی به خونه شد صدای یونگی میومد:"جیمین؟ عشقم؟"
جیمین بلند شد لیوانو برداشت:"به من نگو عشقم ار خونم برو بیرون"
یونگی:"جیمین اشتباه کردم عشقم لطفا...عزیزم ببین زندگی به این خوبی داشتیم چرا بهمش بزنیم عشقم"
جیمین لیوانو پرتاب کرد ذوی زمین و داد زد:"گفتم برو بیرون یونگی نمیخوام میخواستی اشتباه نکنی یونگی گورت رو از رندگیم گم کن و گمشو"
یونگی :"جیمین این خونه رو هم روی سر هردومون خراب کنی من جایی نمیرم من همینجا پیش توعم"
جیمین بی صبرانه رفت توی اتاقش درو بست روی تخت دراز کشید و پتو روی خودش داد
یونگی اومد توی اتاق و روی جیمین خیمه زد:"جیمین میخوای به روش های دیگه معذرت خواهی کنم؟چیو میخوای؟ دوست داری بزارم هر بلایی دلت میخواد سرم بیاری؟ یا اینکه هرچقدر دلت میخواد از سواری گردنمو اونقدر بمکی که ازش خون بیاد بیرون؟جیمین من عاشقتم اشتباه کردم معذرت میخوام"......******
جونگکوک در حالی که همراه با بورا توی اتاق کارش نشسته بود و یرای یار دوم پرونده هارو بازدید میکرد تا بفهمه مشکل از کجاست و داشت به این نتیجه میرسید سایت مشکل داره
از توی گوشی اینستاگرام تهیونگ رو بررسی میکرد و توی فالوینگ هاش دنبال مایل میگشت و بلاخره پیداش کرد
بیشتر پستاش با تهیونگ و لورن بود و عکس های زیبایی که کاملا معلوم بود توی خونه ی تهیونگ گرفته شده بود پروفایلشو برای یونگی فرستاد و بهش رنگ زد بعد چند بوق جواب داد:"عادت کردین بد موقع زنگ برنید؟"
+"یون توی اینستاگرام برات یچیزی فرستادم مشخصات یارو رو پیدا کن و برام بفرست تارفردا وقت داری"
یونگی:"کوک قطع کن"
جونگکوک تلفن رو قطع کرد ایپدشو برداشت مشغول دیدن کلیسا های زیبا برای ازدواج بود و از یکی خوشش اومد برای همین به تهیونگ ارسالش کرد و ایپدشو کنار گزاشت دوروز دیگه بلیط داشتن باید میرفت شرکت و کار هارو درست میکرد
به منشیش زنگ زد به یه بوق نرسید جواب داد:"سلام اقتی جئون طهرتون بخیر بفرمایید"
+"ممنونم امروز تمام برنامه رو برام بفرست و جلسه هارو توی یک هفته لغو کن "
منشی:"چشم اقای جئون "

ВЫ ЧИТАЕТЕ
{_عشق یا انتقام_}
Боевикجئون جونگکوک بزرگترین مافیای جهان هست که گاد قادر نام دارد دشمنان بزرگ...دوستان در ظاهری دشمن....شایدم دشمن در طاهری دوست و دشمن بزرگش کیم! وضعیت:در حال اپ تعداد پارت:+۲۵ کاپل ها: اصلی-کوکوی-فرعی-بونمین-نامجین #کوکوی#بی_تی_اس#جونگکوک#تهیونگ