سوهو بالاخره جونمیون رو پیدا کرد... اما اون تنها نبود
و بدتر از همه جونمیون داشت توسط شخص مقابلش بوسیده میشد! و خب اون شخص پسر بود.یکی از نگرانی های سوهو که باعث میشد به جونمیون اعتراف نکنه ترس از این بود که اون گی نباشه و با فهمیدن اینکه سوهو هست ازش دورتر بشه اما خب امروز مطمئن شد که جونمیون گیه... اما به چه قیمتی؟
احساس خیسی ای روی گونههاش حس کرد. اشکاش بود که داشت صورتش رو خیس میکرد. دیگه بیشتر از این تحمل نگاه کردن به اون صحنه رو نداشت که کمکم احساس کرد علاوه بر اشکاش یه چیز دیگه هم داشت گونه هاش رو خیس میکرد.
نگاهشو به آسمون داد. بارون اروم اروم میبارید. از اونجایی که هواشناسی گفته بود امروز قراره افتابی باشه کسی همراه خودش چتر نداشت و همه در تلاش بودن تا جایی برای پناه گرفتن از دست بارون پیدا کنن.
اما سوهو خوشحال بود. باران اشکای اونو پنهان میکرد و باعث میشد کسی نفهمه که قطراتی که روی صورتش هستن، قطرات اشکن نه باران.
دوباره نگاهش به اونا افتاد. اون پسر کتشو در آورده بود و روی خودش و جونمیون گرفته بود تا خیس نشن. داشتن میخندیدن و از دسترس سوهو خارج میشدن.
دوباره به آسمون نگاه کرد. با خودش فکر میکرد آسمونی که قرار بود امروز آفتابی باشه داره به حال سوهو و پابهپای اون اشک میریزه. چشماشو بست و گذاشت اشکای آسمون ابری صورتشو خیس کنن.
کمی بعد به سمت خونش به راه افتاد. درسته که امروز قلبش شکسته بود اما اون سوهو بود ، کسی که تحت هیچ شرایطی خودشو نمیباخت و همیشه خودشو قوی نشون میداد.
همینطور که زیر بارون قدم میزد گوشیش زنگ خورد. جونگین بود. اما سوهو مطمئن نبود اگه به اون تماس جواب بده بتونه بدون شکستن بغضش باهاش حرف بزنه برای همین به فرستادن پیام 'دارم میرم خونه' اکتفا کرد.
----------------بعد از مدت ها پارت جدید😁 امیدوارم دوسش داشته باشین ^^
YOU ARE READING
If I could be you
Fanfictionجونمیونا، نگاه من همیشه به تو بود در حالی که تو داشتی به اون نگاه میکردی، یعنی هیچوقت امکانش نبود که کسی که با عشق بهش خیره بودی ، من باشم؟ couple: HunHo genre: romance, angst ، slice of life