از وقتی که پروژه رو قبول کرده و به شرکت نرفته سه روز میگذره.
توی این مدت گوشیش رو خاموش کرده بود. عادتش بود تا بتونه تمام توجهش رو بده به کارش.
اما مثل اینکه این دفعه حتی خاموش بودن گوشیش هم کمکی به تمرکزش نمیکرد و همش حواسش پرت میشد.
شاید بنظر برسه که دلیلش جونمیونه اما در واقع دلیلش ییشینگه!
سوهو و ییشینگ همسن هستن ولی این همش نیست، اونها هم دانشگاهی و هم ترمی بودن.
با اینکه اون زمان دوست هم نبودن اما همکلاسی بودنشون توی بیشتر درس ها باعث شده بود که سوهو اکثر زمانی رو که توی دانشگاهه اون رو ببینه.
همیشه دوست داشت باهاش دوست بشه و حرف بزنه. بنظرش اون پسر در عین ساکت بودن شخص مرموز و جالبی بود. اما هر دفعه که میخواست بهش نزدیک بشه اتفاقی میافتاد.
یا اون پسر مشغول حرف زدن با دوستاش میشد و یا از کلاس خارج میشد و...سوهو نمیدونست که ایا همه اینا اتفاقیه یا ییشینگ داره از سوهو دوری میکنه
ولی از اونجایی که هیچوقت دلیل منطقی برای اینکه ییشینگ بخواد از اون دوری کنه پیدا نکرد فرض رو بر این گذاشت که اتفاقی بوده.
بعد از اون روز تا الان فقط دو بار هم رو دیدن
یک دفعه برای حرف زدن درباره پروژه و بار دیگه هم برای صحبت درباره روند انجام دادنش، سوهو چندبار میخواست به دوران دانشگاهشون اشاره بکنه ولی چیزی درونش مانع اینکار میشد. فکر کردن به اینکه اگه ییشینگ اظهار آشنایی نمیکنه پس بهتره اونم چیزی نگه.امروز قرار بود بالاخره کار کردن روی پروژه رو شروع کنن و خب قرار گذاشته بودن که کارهارو توی خونه ییشینگ انجام بدن.
بعد از برداشتن وسایل مورد نیاز از خونه زد بیرون و دوباره به ادرسی که براش فرستاده بود نگاه کرد.
سوار ماشینش شد و به طرف خونه شینگ به راه افتاد.
+خونش توی گانگنامه.. یادمه موقع دانشگاه هم از کنارش که رد میشدی ازش بوی پول میومد. از اون بچه مایهداراست..
توی همین فکر بود که دید رسیده جلوی خونه ییشینگاز ماشین پیاده شد و وقتی نگاهش به خونه افتاد، فقط تونست برای چند دقیقه به اون خیره بشه
از تصورش بزرگتر بود.
=خوش اومدی!
با شنیدن ناگهانی صدای ییشینگ از جا پرید.
=فکر کنم ترسوندمت عذر میخوام!
سوهو با دیدن ییشینگ سریع به خودش اومد و دستاش رو به معنی خیر تکون داد
+ اوه هه هه سلام! نه نترسوندیم مشکلی نیست!
=خب پس بیا بریم داخل سوهو شی!
YOU ARE READING
If I could be you
Fanfictionجونمیونا، نگاه من همیشه به تو بود در حالی که تو داشتی به اون نگاه میکردی، یعنی هیچوقت امکانش نبود که کسی که با عشق بهش خیره بودی ، من باشم؟ couple: HunHo genre: romance, angst ، slice of life