PART7

155 68 5
                                    

🩷Enjoy🩵

___________
~~~

"بيا دوباره با هم ازدواج کنيم."

جونگهان آروم گفت ، سونگچول هم برای چند بار پلک زد و سپس چشم‌هاش رو به سمت خاصی چرخوند.

"با من شوخي نکن جونگهان،
برو سر اصل مطلب."

جونگهان آه بلندی کشيد و اینبار با لحن قاطعانه و جدیت تمام گفت: "من شوخي نمي‌کنم چول! فقط اين کاغذ رو امضا کن و بيا اينجا زندگي کن.
من خیلی به این موضوع فکر کردم و هیچ وقت هم نگفتم که بخشيدمت يا اينکه دوباره مثل قبل شوهرم حسابت میکنم! من فقط اين کار رو دارم براي جه‌مین انجام ميدم که کودک خوشبختی باشه و تحت تاثير طلاقمون قرار نگیره، فهميدی؟"

با صداي بلند براش توضيح داد
تا سونگچول فورا کاغذ و خودکار رو به دست بگیره."يک شرط دارم."

جونگهان متعجب به اون نگاه کرد.
کافی نیست که داره خواستشو براش بر آورده میکنه؟ حالا میخواد شرط هم بذاره؟


"باید تو یه اتاق با هم بخوابیم."

جونگهان به قصد اعتراض دهنش رو باز کرد 
اما سونگچول سریعتر گفت:

"وقتي ببينه که داریم جدا از هم مي‌خوابيم
بعدها متوجه میشه که یه چیزی درست نیست."

دهنش رو بهتزده بست و کمی به حرفش فکر کرد.
تا حدودی منطقی به نظر میرسی. پس، آه بلندی کشيد و سرش رو به نشونه موافقت تکون داد.

هر دو کنار اسماشون رو امضا کردن و وقتی کارشون تموم شد. جونگهان کاغذ رو تو پاکت برگدوند و خونسرد رو به سونگچول گفت:

"فردا سر وقت بیا..تا ازدواجمون رو تو دادگاه ثبت کنیم"

" باشه..فعلا ميرم و صبح ميام دنبالت"
جونگهان با تکون دادن سر موافقتش رو نشون داد و هر دو همزمان بلند شدند.

سونگچول به طرف در حرکت کرد. خواست از خونه بیرون بزنه، اما با یاد آوری موضوعی سریع چرخید و رو به جونگهان گفت:

"اگر دوباره عاشقم شدی چی؟"

جونگهان کمي لبخند زد و سپس به اون نزدیک شد تا در خونه رو براش باز کنه‌.


"از اولشم میزان عشقم تغییر نکرده بود؛ من هنوز دوستت دارم، اما اين به اين معنا نيست که
بخشیدمت و کاری که کردی رو فراموش کردم! در حال حاضر تو برای من فقط پدر پسرمی و ازدواج ما هيچ چيز رو تغيير نميده"

dive into love | JeongCheolWhere stories live. Discover now