PART13

202 70 14
                                    

🩷Enjoy🩵

___________

چشم‌های سونگچول بیشتر از قبل گشاد شد. قلبش با سرعت زیادی تپید و به مرد روبه‌روش که با لبخند اشک شوق میریخت ،خیره شد.

این حقیقت داشت؟
اون داشت دوباره پدر میشد؟

سونگچول با ناباوری صورت جونگهان رو قاب گرفت و در حالی که بلند بلند میخندید،
اون رو محکم به آغوشش کشید و فشار دستش رو بیشتر و بیشتر کرد.

"من دارم دوباره پدر میشم؟!
قراره یه ورژن دیگه از تو داشته باشم؟؟!!"

جونگهان با چشمانی خیس از شادی، سرش رو به سینه سونگچول تکیه داد و نفس عمیقی کشید. قلب هر دوی اونها از شوق طپش میزد. سونگچول گونه‌های خیس جونگهان رو با انگشتانش پاک کرد و با لبخندی که تا بناگوشش کشیده بود، گفت:

"متشکرم جونگهان، متشکرم
که تویه زندگیم هستی."

جونگهان با گریه بیشتر دوباره اون رو به آغوش کشید و چند دقیقه در آغوش هم موندند
تا اینکه بالاخره از هم جدا شدند.

با لبخندی که از چهره‌اش محو نمیشد، دستش رو پایین اورد تا شکم جونگهان رو نوازش کنه
و بعد پرسید: "هنوز خیلی کوچولوئه.
کی فهمیدی؟"

جونگهان در تایید حرف اون، سرش رو تکون داد و با دست کشیدن رو شکمش پاسخ داد:

"امروز صبح فهمیدم."

سونگچول برای لحظه ای سکوت کرد و سپس پرسید: "اگه حقیقت آشکار نمیشد، قصد داشتی بهم بگی؟"

جونگهان سرش رو بالا و پایین تکون داد.
"وقتی فهمیدم، با خودم فکر کردم شاید همینه که قراره دوباره ما رو با هم جمع ببنده"

اون دستش رو روی دست سونگچول قرار داد
و بعد با کمی ناراحتی ادامه داد:

"از مسابقات انصراف دادم..
قرار شد سال بعد شرکت کنم"

سونگچول دست جونگهان رو محکم‌تر فشرد و با لبخندی پر از عشق و دلدادگی به اون نگاه کرد. "میدونم که خیلی برات سخت بود. اما سلامتی تو و نی‌نیمون الان مهم‌تر از هر چیزه. مطمئنم که سال بعد قراره تاریخ سازی کنی.."

جونگهان لبخندی زد و سرش رو به نشونه‌یِ تشکر تکون داد. "تو همیشه به من آرامش میدی."

سونگچول به اون لبخند متقابل زد سپس چشماش رو آهسته بست ، بلوز بافتنی جونگهان رو تا نوک سینه هاش بالا کشید و با بوسه زدن بر شکمش، عشق رو به همسر و فرزندش تزریق کرد.

dive into love | JeongCheolNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ