🩷Enjoy🩵
___________
"هنوز تموم نکردی؟"
سوکمین در حالی که روی سکوی تماشاچیها نشسته بود پرسید و به ساعتش نگاه کرد.
من هم با یه نفس عمیق از آب بیرون پریدم و با یه دستم موهای نسبتا بلندم رو عقب زدم.
"نه! چون برای دیدن برادرت هیچ عجله ای ندارم مسابقاتی دارم که باید براشون تمرین کنم!!"
سوکمین طوری که انگار فکر کرده بود دارم بهونه های الکی میارم چشماش رو تو حدقه چرخوند و گفت: " دو روز گذشته نمیخوای بری دنبال پسرت؟ تازه مامانم برای صرف شام دعوتت کرده بود"
"میدونم ولی فعلا تمرین دارم، الان هم قراره جونگ سوک رو ببینم تا راجب برنامه تمرینی جدید ، با هم صحبت کنیم. "
با شنیدن اسم جونگ سوک، چهره سوکمین در هم رفت و صاف سر جاش نشست. "مگه قرار نبود مربیت رو عوض کنی؟ یادت نمیاد سونگچول چقدر ازش متنفر بود!!"
با حرکتی سریع. حوله مخصوصم رو دور شونههام انداختم و به سمت سوکمین حرکت کردم.
"به درک! جونگ سوک مربی و دوست منه! و من نمیام به خاطره همسر سابقم رابطه ام رو با اون خراب کنم!!"
با پایان صحبتم سوکمین پوزخندی زد و از روی
سکوی تماشاچیها بلند شد."بله بله اون فقط یه دوسته..
به خاطره همینه که یه هفته بعد از طلاق تو و سونگچول اومد بهت اعتراف کرد؟""مهم نیست! حد اقل اون تا الان قلبم رو نشکسته و برام ارزش قائله! نه مثل برادر خیانتکارت!"
با حرص حوله رو به سمت سوکمین پرت کردم ، که در همون لحظه گوشیم زنگ خورد و من با دیدن نام تماس گیرنده، بدون ذره ای تردید جواب دادم:
"جاشوآ؟"
لبخند پرنگی زدم
اما با شنیدن چیز که بهم گفت برای لحظه ای جا خوردم و نگاه متعجبم رو به چهره بهتزده سوکمین دوختم."الان؟ عام...باشه باشه برات یه اتاق آماده میکنم... نه این چه حرفیه!! معلومه که از دیدنت خوشحال میشم و دلم برات خیلی تنگ شده!"
برای مدتی با هم حرف زدیم تا اینکه در پایان با گفتن:" خداحافظ" گوشی رو بستم و نگاه کلافه ام رو به سوکمین که انگار منتظر بود براش توضیح بدم کی بود، دوختم.
"جاشوآ پسر خاله ام..همونی که تو آمریکا زندگی میکرد. زنگ زد که خبر بده داره برمیگرده کره"
STAI LEGGENDO
dive into love | JeongCheol
Fanfictionسونگچول و جونگهان حدود یک ساله که از هم جدا شدند ،و تنها فرزندشون اونها رو با هم جمع میبنده آیا احتمال وجود داره که عشق دوباره در دلشون شکوفا شه؟ 📎کاپل ها: جونگچول، سوکسو 📎ژانر: درام، کمدی ، رومنس 📎وضعیت: پایان یافته ❗️Smut & Mpreg 🔝 seungche...