p10(من اشتباه کردم)

184 31 23
                                    

فلیکس لبخندی زد و جدی شد

+هیون جین

_ هم؟؟
به فلیکس خیره شد و منتظر نگاهش کرد

+ تو ... جفتت رو پیدا کردی

تعجب از سوال فلیکس نیشخندی زد

_ چرا میپرسی

+همینطوری

_ نه .. پیدا نکردم

هیونجین اینو گفت و سرش دوباره به گوشیش رفت

_برو لباساتو بپوش مریض میشی

فلیکس آروم بلند شد و رفت داخل اتاقش
بعد چند دقیقه برگشت.. لباس های راحتی پوشیده بود

+ هیون ... تو .. چرا انقد تو مدرسه طرفدار داری

هیون جین پوزخندی زد و گفت
_ چه بدونم

+ ......لاس می‌زنی ؟؟؟

_  نه بابا ... من از اون پسرای هول نیستم

+یونهو چرا دوست نداره؟؟؟

_ چه بدونم .. فک کنم چون یه بار دوست دخترش بهش گفته بود هیونجین خیلی بهتر تر از توعه و اون هم از اون به بعد با من لجه و هی خواسته تو مدرسه آبرومو ببره که آخر سر خودش ابروش رفته

فلیکس خندید و برگشت سمت هیون و خیره نگاهش کرد

+ شب اینجایی یا میری ؟؟

_ همممم ... نمی‌دونم دوست داری برم یا بمونم

فلیکس برره مکث کرد و نزدیک تر شد

+ برای من فرقی ندارد ولی میترسم شب مامان بیاد بعد ببینه وای پسرم و یه الفااااا

هیون جین قهقه ای کشید
_نه خودم هم کار دارم برمی‌گردم خونم ولی یادت باشه اگه مادرت نیومد و درد داشتی بهم پیام بده برات کاهنده بیارم

+ اهوم باشه.. ممنونم که کمکم میکنی

هیون جین بلند شد و  موهاشو درست کرد "پس یه روزی برام جبران کن "با یه پوزخند که داشت از فلیکس دور میشد گفت و سمت در رفت

فلیکس اومد نزدیکش

+فردا بیام مدرسه دیگه آرع؟؟

هیونجین کفشاشو پوشید و کناره ی لبشو گاز گرفت
_آره یه کاهنده بخور و بیا

بعد با خدافظی با موتورش از خونه ی فلیکس دور شد

_____________________

صبح با شکم درد بیدار شدم
یه کاهنده خوردم و زود آماده شدم .. و دوباره به داخل کوله نگاه کردم تا ببینم چیزی رو فراموش نکردم  کفشامو پوشیدم  و به دوچرخه نگاه کردم
+پیاده رو ترجیح میدم

بعد یه ربع به مدرسه رسیدم
هوفی کشیدم و وارد حیاط شدم
یونهو رو دیدم که بهم نگاه کرد اخمی روی صورتش بود  بعد نگاهشو ازم دزدید و با دوستاش صحبت میکرد از کنار همشون گذشتم و سمت کلاس رفتم
با داخل شدنم به کلاس  همه نگاهم کردم
£فلیکس اعظم اومد
لبخند کجی زدم و به سمت نیمکت حرکت کردم

^ 𝐌𝐲 𝐒𝐨𝐥𝐨𝐦𝐢𝐭 ^Donde viven las historias. Descúbrelo ahora