"باورم نمیشه تو دانشگاه دعوا کردید"
مرد با اخم رو به جونگکوک کرد_ جئون هر بار دردسر درست میکنی و من هربار بخاطر دوستیم با پدرت چشم پوشی میکنم انتظار نداشته باش این بارم همین کار رو کنم
این بار تهیونگ رو مخاطب قرار داد_شما آقا کیم از اون جایی که به لطف دست گل پارسالت یک سال تعلیق شدی الان باید اخراج میشدی ولی بخاطر برادرت این بار ازت میگذرم
بااتمام حرف مرد جونگکوک با تعجب به تهیونگ نگاه کرد اون تعلیق شده بود یعنی اون از جونگکوک بزرگ تره "نه نه عجله نکن،شاید باشه حتی اگه بزرگتر باشه مهم نیست. البته که نیست"
مرد نگاهی گذرا به جفتشون کرد و با انگشت اشاره اش عینکش رو بالا داد_اما این به این معنی نیست که این کارتون هیچ عواقبی نداره
نفسش رو بیرون داد و ناباور لب زد_باورم نمیشه این رو دارم به دوتا دانشجو میگم اما...
به اون دوتا که انگار گیج بودند نگاه کرد_شماه تنبیه میشید.
دوتا پسره درب و داغونی که اونجا بودند با بهت "چی" رو فریاد زدند و بعد با نگاهی برنده هم رو برانداز کردند .
"سلف. سلف رو تمیز میکنید"
مرد بیخیال گفتتهیونگ با چشم های گرد اعتراض کرد_اما...ممکنه تا شب طول بکشه.
مرد نگاهی به ناخون هاش کرد و با لحنی که رو اعصاب بود گفت_مشکل خودتونه
.
.
.
.داشت سمت دفتر اداره امور میرفت برای چی؟البته که جونگکوک دردسر درست کرده. معلوم باز با کدوم از خدا بیخبری دعوا کرده.
"وقتی داشتم با جونگکوک دوست میشدم عقلم کجا بوده؟"داشت برای خودش غر میزد که پسر آشانایی رو چشماش شکار کرد.
سعی کرد با عقب عقب رفتن فرار کنه و از چشمای اون فرد پنهان شه.
چشمای کی؟از شانس خوب یونگی اون پسر سیریشه الان جلو در دفتر اداره امور بود. احتمالا تو زندگی قبلیش یه قاتل بوده اخه این همه بدشانسی دلیل دیگه ای نداشت.اصلا اون اینجا چیکار میکرد.این همه مکان تو این دانشگاه کوفتی هست چرا اینجا؟
روش رو برگردوند و خواست بی صدا قدمی جلو بزاره....
"هی پسر گربه ای!؟"
چشماش رو همراه لب هاش روی هم فشار داد.
و ذهن شروع به فعالیت کرد "مادر زندگیم رو دوست دارم. خدا به همه شانس داده برای من ریده. رسما ماتحتم از این همه فشار گشاد شده الان داد بزنی کنارش صدا میپیچه،کوک راست میگفت،اِاِ کوک،کوک،کوک عامل گشادی کونم. دهنت رو گاییدم کوک" تو ذهنش کوک رو دو سه راند با خشونت آمیز ترین روش های ممکن به بفاک داد
YOU ARE READING
𝗦𝗵𝗶𝗻𝗶𝗻𝗴 like a star|Vk
RomanceNameະ درخشان مثل ستاره Genreະ رمنس،اسمات،درام،انگست،کمدی(کمی)، Couple ະ Vkook,yoongmin,namjin,hopi(a boy) Writerະ harmony تو تاریکی غوطه ور بود تلاشی هم برای نجات از تاریکی نمی کرد شاید چون به این سیاهی عادت داشت حتی اگه شانسی برای پیدا شدن نوری ب...