-سهم من از لبخند ماه-
خلاصه:
تهیونگ، قلب محدود و خاکستری داره که به ندرت برای کسی می‌تپه.
اما زمانی که عاشق طراح شرکتش می‌شه، با به قتل رسیدن اون دختر توسط قاتل مرموزی همه‌چیز رو به نابودی می‌ره و افسردگی می‌گیره.
جونگ‌کوک بردار ناتنی‌اش، سعی می‌ک...
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
-امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.🌱 فقط چند نکته قبل از شروع داستان باید بگم:
1_داستان منحصر به فرد تر از داستان‌های دیگه‌است و با شخصیت‌های فرعی شروع شده. به خاطر سبک قلم و نوع دیدگاه نویسنده‌است که این کار به چند علت، استارت متفاوت‌تری داره.
2_یکی از اشخاص اصلی کیم تهیونگ، با نام -کیم یورا- در داستان ذکر شده. که در طول داستان متوجه علتش می‌شید.
3_ممکنه تا قسمت دوم، هنوز کمی براتون گنگ باشه لطفاً صبوری کنید.
4_ممنونم از این‌که چشم‌های زیباتون رو به "داستان و افکار من" اختصاص دادید ژیپسوفیلا‌ها.
