_ کیم جونگین، همین الان از کلاس برو بیرون.تهیونگ با عصبانیت رو به یکی از پسرهای کلاسش که از همون شروع کلاس به پسرش زل زده بود، گفت و توجه همه رو به خودش جلب کرد.
جونگین با تعجب بهطرف استادش برگشت و لب به اعتراض باز کرد.
_ آخه چرا استاد من که کاری نکردم؟!
تهیونگ با عصبانیت چشمی چرخوند و به کوکی که با سردرگمی بهش زل زده بود، نگاهی انداخت.
_ حرفم رو دوباره تکرار نمیکنم. تو که دوستنداری این ترم رو از درس من بیفتی؟
جونگین که میدونست دکتر کیم بر خلاف اخلاق خوبش سر کلاس با کسی شوخی نداره، تسلیم شد و بعد از جمعکردن وسایلش، جلوی چشم همکلاسیهای متعجبش، کلاس رو ترک کرد.
حقیقتاً هیچکدوم از بچههای کلاس متوجه نشده بودن که چرا استاد کیم یک دفعهای جونگین رو از کلاس بیرون انداخته و این براشون تعجب برانگیز بود؛ ولی هیچکدوم جرأت نداشتن که دلیلش رو مستقیماً از استادشون بپرسن!
بعد از اتمام کلاس، تهیونگ با اعصابی داغون راهی اتاق مخصوص خودش توی دانشگاه شد. کوکی که بهشدت از این کار تهیونگ شوکه شده بود، بعد از دستبهسر کردن هری به بهونهی دستشویی رفتن، راهی اتاق تهیونگ شد.
با رسیدن به اتاق تهیونگ، با تردید اطرافش رو نگاه کرد؛ وقتی کسی رو اون اطراف ندید، بدون این که در بزنه، وارد اتاق شد و در رو پشت سرش قفل کرد.
تهیونگ، خشمگین از اتفاق چند ساعت پیش، کتش رو از تنش در آورده بود و بعد از تا زدن آستینهای پیراهن مردانهی سفیدش، رگهای برجسته و پوست گندمیش رو در معرض دید قرار داده و در حالی که چشمهاش رو بسته به پشتی صندلی بزرگش تکیه داده بود.
با شنیدن صدای در و پیچیدن عطر شیرین پسرش، بدون این که چشمهاش رو باز کنه، دستهاش رو برای در آغوش کشیدن دونهیبرفش باز کرد.
کوکی لبخندی به این کار پسر بزرگتر زد، با کمالمیل روی پاش نشست و دستهاش رو در گردنش حلقه کرد.
تهیونگ دمی از عطر خوب بدن پسرش گرفت و برای آروم کردن خودش، بالأخره چشمهاش رو باز کرد و با قاب گرفتن صورت زیباش، لبهاش رو با مالکیت و عطش روی لبهای نازک پسر کوچیکتر کوبید.
کوکی برای راحتی بیشتر، رونهاش رو از دو طرف پاهای تهیونگ رد کرد و روی لگنش نشست.
تهیونگ خیس میبوسیدش و با عطش تمام دهانش رو میچشید. کوکی برای همکاری بیشتر توی بوسه، دستش رو پست گردن پسر بزرگتر رسوند و به موهاش چنگ میانداخت.
تهیونگ با بیطاقتی در حال مکیدن لب پایینش بود و کوکی با تکونهای ریزی که به پایین تنهاش میداد کار روی براش سختتر میکرد!
KAMU SEDANG MEMBACA
Two Sweet Ways ✨
RomansaGenre: Angest، Romance, Full Smut, ThreeSome Couple ⨟KookVkook Writer: Ana عشقی پاک و اصیل که توسط معشوق رد شده حالا بعد از گذشت چند سال و برگشت صاحب قلبش دوباره ریشههای خشکیدهی خودش رو احیا کرده و جوونه میزنه...ولی این بار معشوق تنها نیست...معشو...