🧡اعتراف به گناه🖤

91 16 3
                                    

کامنت و ووت فراموش نشه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کامنت و ووت فراموش نشه





Rosaline (7:00AM)

با چشمایی گود رفته و پوستی رنگ پریده به طلوع آفتاب زل زده بود؛ نور نارنجی آفتاب ذره ذره روی محلفه‌های سفید و دیوار‌های اتاق چوبی و کوچک رزالین حرکت کرد تا اینکه نور با طرح چهارچوب پنجره انتهای اتاق ایستاد.

رزالین ساعت ها نشسته روی تختش درحالی که محلفه سفید رنگ روی پاهاش رو لمس می‌کرد، شاهد این اتفاق زیبا بود که با شروع صدای قهقهه خنده تعدادی از بچه‌های روستا، پلکی زوری و خسته زد و سرش رو به سمت هوسوک چرخوند.

با چشمای بی حس نفس عمیقی کشید ودستش رو آروم روی شانه هوسوک کشید؛ حرکت دست رزالین روی شونه هوسوک باعث شد که از خواب بپره و شوکه به اطرافش نگاه کنه.
مرد اپل بابت خوابیدن روی تخت دختر شرمنده شد ولی دیدن با چهره رزالین کنارش، خوابالو و بامزه گفت:
-چطور اینجا خوابم برد؟ راستی یونگی برگشت؟ تهیونگ؟

رزالین با همون چهره بی‌روح و سرد به الکس خیره شد.
ته دلش دوست داشت مثل گذشته به آدم.ها قوت قلب بده؛ ولی تبدیل شدن به رزالین گذشته براش مثل راه رفتنش و تکان دادن پاهاش بود.
به همین شدت غیرممکن!
انگار با اون بلایی که دیشب به سرش اومده بود، قدرت تکلم رو کاملا از دست داده بود و زبونش برای گفتن اون واقعه وحشتناک فلج شده بود!
پس نگاه از هوسوک گرفت و بی‌حرف به پنجره داد.
هوسوک چشماشو ریز کرد و سعی کرد شب قبل رو بیاد بیاره...

Alex (1:10am)

هوسوک دختر خیس و بیهوش رو از بین اون همه بوته رد کرد؛ بی‌اهمیت به زخمی شدن بدن خودش توسط اون همه خار و شاخه‌های تیز درختی که روی زمین ریخته شده بود.
مرد به سمت مقصد می‌دوید و زیرلب گریان رزالین اون دختر کم سن وذسال رو صدا می‌زد.

-رز، رز تحمل کن، رز!

موقع دویدن در ظلمات جنگل صدای افرادی مخفی رو از بین درختان بلند می‌شنید که می‌گفتن:
-اون از بچگی به ما تعلق داشته، الان وقتشه که با ما آشنا بشه، همینجا رهاش کن و برو!

هوسوکی که همیشه با دیدن عنکبوت و سوسک جیقی فرابنفش می‌کشید، حالا مثل یک شوالیه شجاع، دخترک رو توی آغوشش می‌فشرد و می‌دوید.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jan 14 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

the Azazel Where stories live. Discover now