~مـقـدمـْه~

1.8K 69 13
                                    

'I cant find you in the body sleeping next to me '

به محض اینکه صدای گوش خراش ساعت شماطه ای به صدا در امد تالیا از از اعماق رویاهاش نجات پیدا کرده بود.
یک ، دو ، سه ، چهار، پنج، شش
ساعت بزرگتری که داخل خانه بود اونگ خود را شش بار به طنین انداخت.
تالیا با یک حرکت به شکم دراز کشید و در خلایی بی انتها به دوردست ها خیره شد. افکارش پیچیده بود ودرد خفیفی از‌ سر تا نوک انگشتانش احساس میکرد و در کنار این درد نوعی توهم موذیانه و حقیرانه نسبت به رویا هاش داشت.
از رویاهای بی انتهایی که با خواست خودش میدید شرمنده بود. ازینکه خواب هایش را با پدر رابرت تعبیر کنه شرمسار میشد.
یک روز کامل نخوابیده بود و بالاخره تصمیم گرفت خزیدن روی تخت را رها کند و یک دوش اب سرد بگیرد.
تالیا از اب سرد متنفر بود ، احساس میکرد گرمای بدنش و ترکیب ان با اب سرد کاری میکند که پوستش سوزانده شود.
پاهایش را داخل اب گذاشت تا از دما مطمعن شود ، سپس سر خود را داخل ان فرو برد. یخ زدن تک تک سلول های بدنش رو احساس میکرد. ولی پدر رابرت میگفت از هرچیزی به طور طبیعی باید استفاده شود حتی ابی که در زمستان یخ میزد.
پس از استحمام از پله های سرد کلیسا پایین اومد و از کنار ناقوس رد شد. وقتش رسیده بود که رابرت بیدار شود ، ناقوس را به صدا در بیاورد و افکار گناهکار مردم را به سوی کلیسا و پاکی بکشاند.
"اگه خودت نمیتونی منو به موقع بیدار کنی باید اینکارو به آلن بسپارم"
رابرت پیراهنش را عوض کرد و در سوسوی نور کمی که در اتاق بود لبخند زد.
"ولی پدر ، اون حتی بیدارم نشده ! در ضمن لوله کشی مشکل پیدا کرده باید درستش کنیم"
تالیا (نامش تالیا هیر و تنها فرزند کشیش اعظم رابرت هیر ، کشیش سن اتلستان ، نایپ هیل و سافولک بود) بشقاب صبحانه را روی میز رابرت گذاشت و برای بار هزارم از گفتن چیزی که در دلش بود و فکرش را تا سر حد مرگ مشغول کرده بود معذور شد.
از ترس دوباره ی دیدن ان پسر و گناه هایی که در خواب انجام میداد هر روز در محراب و بسوی پروردگارش توبه میکرد و از او طلب میکرد که
ارامش به او اعطا کند.




#lust 🌸

این فقط مقدمه ست برای همین یکم ادبیه و میگم که این داستانی که دارم مینویسم 60 درصدش واقعیته شاید باور نکنین ولی برای خودم پیش اومده :)
میدونن داستانای دیگرو خیلی وقته اپدیت نکردم ولی خب ایده ها که از درخت پایین نمیوفتن...میوفتن؟
بحرحال مرسی بابت حمایت و فالوویینگ و همه چیز بیشتر از هرچیزی بود که انتظار داشتم=)❤

Enjoy🌹

My Lust (Harry Au)Where stories live. Discover now