رسیدیم خونه و بعد از یه کم استراحت رفتیم تو گاراژ و دستگاها رو تنظیم کردیم.
"به نظرت چه قدر پول گیرمون میاد؟"
رکسی پرسید."آخرین بار دیروز از فروش بلیطا اطلاع گرفتم. خوب بود تا الان گفت نزدیک پونصدتا رو فروختن"
برنارد در حالی که بلندگو ها رو تنظیم میکرد گفت."اما این که خیلی کمه ضرر می کنیم."
با نارضایتی گفتم. راست بود اخه بلیطا رو از شصت تا دویست و پنجاه دلار گذاشته بودیم. اصلا گرون نبود!"کجاش کمه؟ یادت باشه که ما یه گروه معروف هالیوودی نیستم مادمازل. همه نمیشناسنمون و کسی هم حاضر نیست پول زیادی بابت کنسرت ما خرج کنه"
الکس گفت و بلندگو یه نویز بد داد.
گوشامو با دست گرفتم.
یادم اومد که زین بهم گفت اگه میخوایم تبلیغ کنه واسمون ولی من قبول نکردم. بدم میومد کسی فکر کنه من عضو دخترای فیکم که برا تبلیغ و این کارای مزخرف اسم خودشو میذاره معشوقه."زین گفت مارو حمایت می کنه" بهشون خبر دادم
"کص گفته!"
جیمز گفت و با صدای بلند خندید.توجه نکردم و ادامه دادم:
"اون گفت که میتونه برای این که تعداد بیشتری فروش داشته باشیم میتونه برامون داخل پیج تویترش تبلیغ کنه ولی من اجازه ندادم"وقتی اینو گفتم همشون با ناامیدی بهم نگاه کردن.
"چرا این کارو کردی؟میدونی چه قدر به نفعمون بود ؟"
رکسی با ناراحتی گفت."رکسی ببین یه کم فکر کن. امروز ازمون عکس پخش کردن الان دو روز نگذشته بره برامون تبلیغ کنه؟ این داستان تورو یاد چیزی نمیندازه؟"
"ببین میدونم این معنی نداره ولی حداقل میتونستیم یه سود داشته باشیم. حداقل میخوای نفهمن تو داخل بندی بگو یه راه دیگه پیدا کنه"
الکس میگه و میشینه رو لبه سکو."چرا بهش نمیگی بیاد اینجا؟ وای پسر ما میتونیم باهاش رفیق بشیم اینه!"
جیمز با هیجان گفت."الان؟ شاید کار داشته باشه درست نیست.."
"راست میگه آنا بهش زنگ بزن بلاخره ما هم احتیاج داریم یکی سرپرستیمون رو به عهده بگیره."
رکسی طرفشو گرفتبه ناچار قبول کردم و زنگ زدم بهش امیدوارم سرش شلوغ نباشه.
گوشی رو برداشت به نظر میومد جای شلوغی نباشه.
"سلام زین...""سلام آنا چه طوری؟"
"مرسی خوبم.ببینم سرت شلوغ نیست؟اگه هست مزاحم نمیشم"
"نه نیست بگو اگه کار داری"
محکم لبمو گاز گرفتم تا جوگیر نشم
"میدونم مزاحمم ولی ببخشید. ببین الان داریم واسه کنسرت جمعه تمرین میکنم ولی کسی نیست هدایتمون کنی میتونی بیای اینجا؟آدرس خونه رو داری که..."

YOU ARE READING
Legends Never Die (persian translation)
Romanceاســـطـــورهـــ هـــا نـــمـــیـــمـــیـــرنـــد. اونـــا بـــا جـــرعـــتـــ و حـــقـــیـــقـــتـــ بـــازیـــ مـــیـــکـــنـــنـــد Legends never die They play truth or dare بر اساس یک داستان واقعی