practice

84 10 5
                                    

نایل پشت کلشو خاروندو اب دهنشو قورت داد"اووپس ابجی کوچیکه روسیه ایی من عصبانیه؟"

نایل ایرلندیه و تا 1 سالگی اونجا زندگی کرده ولی کلی چیز از اونجا میدونه بعد از اون مامان بابا اومدن روسیه به خاطر یه سری دلیل

بعد که من بدنیا اومدم فقط تا چند ماه موندیم ولی دیگه سراغ این که ملیتامونو یکی کنیم نرفتیم پس هر کسی مال یه جاییه...

این خب عجیبه ولی من بیشتر از این انگلستان شعت روسیرو دوست دارم اونجا کاملا به من میخوره و مسابقه دادن توش خیلی حال میده کلیم دوست توش پیدا کردم و ترجیه میدم تابستونا برم اونجا

سرمو انداختم پایینو دستامو که مشت کرده بودم محکم فشار دادم

"حد..حداقل میتونسنی برای تماشا مسابقات بیای من دوم شدم و یه بار سر خوردمو افتادم این اولین افت من بود من تمام استرسم این بود که چرا نیومده بودی نااایل"با خشونت بهش گفتم ولی تمام مدت سرم پایین بود

خب من16  سالمه و اون 20 هیکل من نسبت به هیکل اون خیلی کوچیک تره مثلا اون 172 سانته ولی من 170 با این که قدمون زیاد فرقی نداره ولی بازم از اون کمی کوچیکترم من نسبت به سنم خیلی قدبلندم

هنوز سرم پایین بود که بازوهای گرم نایل دورم پیچیدو منو بغل کرد"متاسفم ادری* یه ضبط داشتم که باید انجامش میدادم نتونستم صبح بیام و همین دو ساعت پیش رسیدم اینجا و خب میخوایم یه برنامه برای کریسمست بریزم"اون سرمو میبوسیدو سعی میکرد ارومم کنه ولی من هیچوقت کم نمیارم و گریه نمیکنم

"نایل میدونی که از بغل کردن متنفرم"به شوخی زدم پس کلش و اون بلند خندید خنده های نایل تنها چیزایی هستن که واقعا دوسشون دارم

دوستاش اونجا نبودن و رفته بودن تو ویلا نایل و منم رفتیم وقتی وارد سالن شدیم همشون مثل بدبختا لم داده بودن رو مبل انگار 8 ساعت ورزش کردن اونی که باید استراحت کنه منم...

بهشون چشم غره رفتم و میخواسم برم تو اتاقم که نایل شونه هامو گرفتو منو جلو خودش قرار داد

"پسرا ادریانا ادریانا واندایرکشن"شقیقمو اروم ماساژ دادمو سرمو چپو راست تکون دادم"نایل ریدی پسر"

نایل چپ چپ نگام کرد و منم بهش زبون درازی کردم

لویی پاشد تا بغلم کنه لیامم میخواست بلند شه که سریع دستامو اوردم جلو"اا..ام میدونین چون من روی یخ اسکیت میکنم همیشه در حال سرما خوردنم نمیخوام سرما بخورین یا صداتون خراب شه"سعی کردم یه لبخند فیک بزنم که واقعی بنظر بیاد

لویی قیافش ناراحت شد"چه بد شد"یه لحضه احساس گناه کردم ولی به درک

همشون ولی باهام دست دادن چشمم افتاد به یه دختر دیگه اوه تیلورم که اینجاست

skateTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang