وقتی سینگل هری گواهینامه پلاتینیوم میبره با هم به یه کلاب میرن.
اونا وسط تماشا کردن یکی از اون فیلمای ترسناک راجبه کوسه ها بودن وقتی هری خبرو از جف میگیره و لویی انقدر هیجان زده میشه که هری رو بلند میکنه و بهش میگه باید برن بیرون تا جشن بگیرن.هر چند هری بهش میگه لازم نیست و بوسیدن و دادن ارگاسم به هم دیگه یه راه بهتر واسه جشن گرفتنه!
ولی خب اون خیلی زود نظرش عوض میشه چون توی کلاب لویی خودشو بهش میچسبونه و میرقصه و به هری اجازه میده همه جا لمسش کنه.اونو وسط کلاب میبوسه بدون اینکه اهمیت بده کی نگاه میکنه و کی گوشیشو درآورده تا عکس بگیره و درموردشون توییت کنه.و بعدشم میبرتش توی دستشویی و بهش یه بلو جاب سریع و دیرتی میده.این بیشترین لذتیه که هری توی این چند ماه داشته.
و هرچند هری روز بعد از تیمش و جف کلی سرزنش میشنوه ولی نمیتونه خودشو مجبور کنه تا پشیمون باشه.
****
لویی قطعا تنها کسی نیست که میخواد جشن بگیره.گرفتن گواهی پلاتینیوم مخصوصا وقتی سینگلش فقط چند هفته قبل ریلیز شده واقعا مهمه و هری با مسیج هایی از آشناهاش و دوستاش و اعضای خانواده ش که بهش تبریک میگن بمباران میشه و همه ازش میخوان تا برای یه نوشیدنی ملاقاتشون کنه.نیک ایده ی عالیه اینکه واسه همه یه پارتیه بزرگ بگیرن رو میده و با وجود اعتراض های هری انقدر زود یکی رو ترتیب میده که هری شب پارتی هنوزم توی شکه در حالیکه به دکوراسیونه باحال و مهمانهای شیک پوش و مقدار زیاد الکل خیره شده.
و البته مجسمه های یخی.وات د فاک.
"خوش میگذره پاپ استار؟" نیک دستشو دور گردن هری میندازه و بهش نزدیک تر میشه.اون شدیدا بوی الکل میده.هم به خاطر نوشیدنی هایی که خورده و هم نوشیدنی که پیکسی نیم ساعت قبل تصادفی روی لباسش ریخت."باید بهت خوش بگذره.این پارتی واسه توئه."
هری از خیره شدن به مجسمه یخی که شبیه صورت اونه و داره آب میشه دست برمیداره و میچرخه تا به اون خیره شه."هنوزم نمیفهمم چرا توی این پارتی مجسمه های یخی هستن."
نیک یه لبخند گنده و پر از شیطنت میزنه."میدونستم ازشون خوشت میاد." اون با مستی میگه و هری رو به سمت بار میکشونه.
"نیک! دماغم آب شده."
"واسه اینکه باحالی." نیک با بی ربطی میگه و رو شونه ی هری میزنه."باحال مثل یخ.همونجوری که جوونا میگن." (Cool as ice."
هری فک میکنه نیک احتمالا یکم مسته."فکر میکنم باید یکم رو ضرب المثلات کار کنی رفیق."
این حرف باعث میشه نیک وایسته و با دهن باز به هری نگاه کنه.اون یکم تلو تلو میخوره و هری بازوشو میگیره تا نیفته."منظورت اینه که من پیرم؟" اون داد میزنه."باید بدونی هرولد جوان که من خیلیم باحال و جوون و یه دوست عاااالیم."
YOU ARE READING
Tangled Up In You(L.S)
Fanfictionوقتی کسی که فکرشو نمیکردی زندگیتو به بهترین شکل ممکن زیر و رو میکنه :) Cover by : @itsCipher