⛤part 13⛤

905 152 51
                                    

🔞SEXUAL CONTENT🔞
لب های صورتی و نازک هریو و بین لب هاش میکشه و با لذت میمکه!

لعنتی اون ها شیرین و خنکن و حس فوق العاده ای بهش میدن ک نمیتونه تا مدت ها فراموش کنه!

دست های کوچیک هری ب آرومی پشتش کشیده میشن و لب هاش بدون هیچ عجله ای ب بوسه های خیسش جواب میدن!

لویی عقب میکشه و پیشونی هاشونو بهم میچسبونه و  ب لب های صورتی پسرش خیره میشه

نفس های گرم و تند هری صورتشو نوازش میکنه و چشم هاش....

تاثیری ک چشم های هری روش میذاره غیرقابله توصیفه

انگار ک توی تیله های شیشه ایش جادویی نهفته شده....!

و خب این برای لویی در حد ی فرضیس اما حقیقت داره....!

جادوی عشق توی دوجفت تیله سبز ک متعلق ب ی پریع آبی رنگه نهفته شده!

سرشو توی گردن پسر کوچیک تر میبره و روی پوست سفیدشو میبوسه و میمکه

وقتی ک ب جای ی نشان کبود نور و میبینه متعجب میشه

نور آبی رنگی ک از محل مکیده شدن پوستش منعکس میشه

اما خب نه هری و ن لویی قرار نبود بدونن ک این نور ی اخطاره!

طرف دیگه گردنشو میبوسه و با دندون هاش پوست سفیدشو خراش میده

وقتی ک نشان بنفش رنگی و میبینه با رضایت لبخند میزنه

چشم هاشو روی هم فشار میداد و ملافه و در حصار دست هاش زندانی کرده بود

با هر مکش لویی روی پوستش موجی از لذت توی سرتاسر بدنش جریان پیدا میکرد

درد دیکشو فراموش کرده بود و بی صبرانه منتظر بود ک لویی چیزیو ک راضیش میکنه بهش بده!

بلوز آبیشو از سرش رد میکنه و پایین تخت میندازه!

بدن سفید و کوچیک پسر کوچولوش وسوسه اش میکنه تا مالکیتشو ثابت کنه!

اما خب اون باید ب سلطه گریش غلبه کنه چون هری چیزی مهم تر از ی حس زودگذره

اون نمیخواد ن تنها توی اولین تجربه بلکه سکس های بعدیشون به پسرکوچولوش آسیب بزنه

این ک اون اینقدر بی پرده ب عشقبازی های آیندشون فکر میکنه عاقلانه نیست اما حتی فکر کردن بهش باعث میشه جریان خون توی رگ هاش و ضربان قلبشو ک برای هز میتپه واضحا حس کنه!

زبونشو روی نوک صورتی سینه هاش میکشه و با لذت میمکه!

با دست دیگع اش شلوار و باکسرشو ب آرومی پایین میکشه و پایین تخت کنار بلوزش پرت میکنه
گونه های هری سرخ میشه!

هیچ کس تا حالا اونو کاملا لخت و محتاج ندیده بود و این حس ک لویی داره اینکارو میکنه باعث میشه خون توی گونه هاش جریان پیدا کنه و شرمگین شه
بعد از بجا گذاشتن بوسه های ریز و خیس روی بدن م
پسر کوچیکش و دریافت ناله های رضایت مند و نیازمند از مابین لب هاش پایین تر میره تا ب دیک ۸ اینچیش میرسه!
[هر اینچ ۲.۵ نیم سانته😂]

زبونشو روی اون میکشه و باعث میشه هری با خجالت صورتشو بپوشونه و از حس لذتی ک توی بدنش میپیچه جیغ بلندی بکشه

لویی با لبخند بالا میاد و دست هاشو از توی صورتش کنار میزنه تا اینبار هم مثله همیشه مصحور جادوی داخل تیله های سبز و عمیقش بشه!

_نباید از من خجالت بکشی!

برای تایید سرشو تکون میده و لویی با رضایت ب طرف پایین برمیگرده و دیک پسر کوچولوشو بین لب هاش میگیره

حلقه لب هاشو تنگ تر میکنه و سرشو با سرعت بیشتری حرکت میده

دست هاشو روی دهنش میذاره تا صدای ناله هاش بلند نشه

لویی ابروهاشو توی هم میکشه و دست هاشو و پایین میاره و بین دست های خیس خودش نگه میداره و بهش میفهمونه ک ناله هاشو آزادانه برای لویی رها کنه!

هری بی تجربه و باکره بود و همچین مکش ساده ای باعث میشد پاهاش بلرزن و جیغ های منقطع بکشه و اولین ارگاسمشو تجربه کنه اما لویی متوقف شد چون برای ارضا شدن زود بود

پس با صدای بلاب لب هاشو از دور دیک سفت هری جدا میکنه

لباس خودشو با آرامش از روی سرش رد میکنه و همراه با شلوار و باکسر مشکیش پایین تخت کنار لباس های هز میندازه

دستشو زیر رون های نرم و سفید هری میبره و اون هارو بالا میاره تا ببوسه و با دندان خراش بده

پوست حساسش فوری رنگ کبودی ب خودش میگیره و باعث میشه لویی‌برای ادامه دادن این انگیزه پیدا کنه

سرشو ب داخل ران هاش میبره و روی رینگ تنگ و صورتی سوراخ هری و خیس میبوسه

زبونشو روی اون میکشه و باعث میشه هری با صدای بلند ناله کنه و ب لویی بفهمونه ک این خوبه پس ادامش بده

ریمینگ کردن هری چیزی بود ک توی شیرین ترین خواب هاشم نمیدید اما اون الان اینجا بود و لویی میتونست تمامی قسمت های بدنشو بچشه و اون مزه خاص و برای مدت طولانی ب خاطر بسپاره

سوراخش در اثر ورود زبون لویی ب داخل تحریک میشه و در نتیجه ماهیچه هاش شل و سوراخش باز میشه!

وقتی ک مطمئن میشه سوراخ هری کاملا خیس شده انگشت اشارشو ب داخل فشار میده و ب چهره هری ک از شهوت جمع شده خیره میشه تا مثل همیشه زیباییشو ستایش کنه

وقتی ک سوراخش از حالت انقباظ خارج میشه لویی دومین انگشت رو ب داخل فرو میکنه و با دقت ب تک تک ناله های نیازمندش گوش میده

_ل...لویی بیشتر

اون با صدای زیری درخواست میکنه و لویی کسی نیست ک با خواسته اش مخالفت کنه پس انگشت هاشو بیرون میکشه و دستشو روی دیکش میکشه تا بزرگتر بشه

حالا وقتشه
______________________________________
بابت تاخیر متاسفم
راستش تعداد ووتا کمه هیچ انگیزه ای برایه ادامه ندارم!
داستان هم نیامه ولی چون ب لری برگردوندنش سخته یخوره اذیت میشم
ولی خب

vote and cm plz
ALMA🐿

my little blue[L.S/completed]Where stories live. Discover now