1. pilot

8.1K 612 174
                                    

اول از همه باید بگم که سلام😁

خوب من تا حالا داستانی ننوشتم و اینکه اصلا نمیدونم با وات پد باید چجوری کار کرد :/ (منظور تو بخش پابلیش و ایناس)‌ و اینکه نمیدونم کسی پیدا میشه این داستان رو بخونه یا نه.

و اینکه حتی اگه یک نفر هم این داستان رو بخونه من بازم مینویسم چون از اول با فکر اینکه کسی قرار نیست بخونه پابلیش کردم.
.
.
.
.

پوزخندی زد و لباش رو روی لبای پسر روبروش گذاشت. زبونش رو روی لب های پسر کشید و مجبورش کرد دهنش رو باز کنه.

زبون پسر رو به بازی گرفت و همزمان دستش رو پایین در برد و از روی شلوار جین روی دیک پسر گذاشت. پسر ناله ای تو دهنش کرد و پوزخندش رو بیشتر کرد. تحت تاثیر قرار دادن دیگران رو دوست داشت..
***

صدای در خونه و بعدش صدای قدم هایی که وارد سالن میشد به گوشش رسید. سرش رو از حصار دستاش خلاص کرد.

- تا حالا کجا بودی؟

نایل سرش رو برگردوند و با چشمای خمارش نگاهش کرد.

- نمیبینی مگه؟ از بیرووون اومدم دیگه هانی

لحن کشدارش و اون لبخند مسخرش که از روی صورتش پاک نمیشد لیام رو دیوونه کرد. از جاش بلند شد.

- ازت پرسیدم کجا بودی نایل؟

لحن حرصی لیام روی نایل و لبخند ابلهانش تاثیری نذاشت.

- بیخیااال لیااام الان حوصله ندارم!

لیام سمتش رفت و بازوم رو تو دستاش فشرد و تقریبا تو صورتش داد زد.

- این آخرین باره که ازت میپرسم نایل. گفتم کدوم‌گوری بودی؟

لحن عصبی و صدای بلندش و چشماش که از شدت خشم برق میزد کار خودش رو کرد. لبخند از روی لبای نایل پاک شد و آب دهنش رو قورت داد.

- کلاب بودم

لحنش هنوزم کشدار بود ولی نه به شدت قبل.
لیام انگار که خیالش راحت شده باشه که کار خطایی دوباره از نایل سر نزده بازوش رو ول کرد.

- بازجویی تموم شد؟ اجازه میدین برم؟

نایل به لیام نگاه میکرد ولی نگاه لیام خیره به لبای پف کرده ی نایل بود و زخمی که روی لب پایینیش بود.

نایل مست بود ولی احمق نه. میدونست تو ذهن لیام چی میگذره.

- یادم نمیاد با کی بودم لیام. ازم نپرس

و سرش رو انداخت پایین و به سمت اتاقش رفت. از آدمی که امشب باهاش بود چیزی یادش نمیومد ولی میدونست شب خوبی بود‌‌.

لیام اما وسط سالن خشکش زده بود. چه بلایی سر اون نایل که میگفت تا وقتی عاشقه یکی نباشه باهاش نمیخوابه اومده بود؟
چراغارو خاموش کرد و روی تختش دراز کشید. ساعت نزدیک پنج صبح بود و ذهن لیام درگیر خیلی چیزا بود. خیلی چیزا که تهش به نایل ختم میشد.

ps, I love You |Z.M| • |L.S|Where stories live. Discover now