- هری استایلز؟
.
.
.
.
.
.لبخندش پر رنگ شد و همزمان دستش رو به سمت دختر رو به روش دراز کرد
هری : اشلی فرنجیپن؟ خوشبختم
اشلی لبخندی زد و دست هری رو فشرد
اشلی : اوه در واقع .. هالزی رو ترجیح میدم
هری سری تکون داد و به یکی از میز ها اشاره ای کرد
هری : چرا نمیشینی تا برات یه چیزی بیارم بخوری؟ چای ، قهوه یا نسکافه؟
هالزی لبخند زیبایی زد و موهاش رو به پشت گوشش روند
هالزی : اممم اگه زحمت نیست بستنی شکلاتی بیشتر دوست دارم
هری خنده ای کرد و به سمت آشپزخونه اش حرکت کرد .. این دختر جذابیت غیر قابل انکاری براش داشت
یکی از لیوان های پای بلندش رو برداشت و مشغول درست کردن سفارش دختر جوان شد
هالزی : چند وقته اینجا رو داری؟
از جاش پرید و به پشت سرش نگاه کرد
هری : واو.. ترسیدم دختر! یه پنج سالی هست.. اینجا چرا اومدی؟
هالزی روی یکی از کابینت ها نشست و پاهاش رو جمع کرد
هالزی : بوی رنگ میداد اونجا
هری سری تکون داد
هری : آره تازه کار دیوار بزرگه تموم شده .. بفرمایید اینم از سفارشتون
هالزی لیوان رو از دست هری گرفت و مشغول خوردنش شد
این دختر انقدر راحت بود که باعث میشد هری حس کنه مدت هاست اون رو میشناسه
هری : خب؟ میخوای از خودت بگی؟
هالزی شونه ای بالا انداخت و لیوان بستنی اش که حالا نیمی ازش خالی شده بود رو روی کابینت گذاشت
هالزی : کامان هری .. تو نمیخوای راجب من بدونی! اگه میخواستی هیچ وقت این وقت شب توی کافه ات باهام قرار نمیزاشتی ..
و راست هممیگفت .. اگه هری میخواست با این دختر آشنا شه اونرو به یه شام میبرد
یا شاید سینما
نه اینوقت شب توی کافه ای که تعطیل بود
و کسی هم قرار نبود از این رابطه خبردار شه..
هالزی از روی کابینت پایین پرید و راه خودش رو به سمت هری باز کرد
اون هم دنبال یه راه فرار بود .. راه فراری که توی پسری که توی اینترنت باهاش آشنا شده بود پیدا کرده
توی همین پسرک مو فرفری چشم سبز
و هری دنبال یه راه برای فراموش کردن لویی بود
YOU ARE READING
ps, I love You |Z.M| • |L.S|
FanfictionHighest Ranking : #1 in zayn malik #1 in liam payne #2 in romance پایم را روی مین گذاشتهام! اگر تِکان بخورم مردهام... باید همینجا که هستم بمانم تا آخر دُنیا دُرست وضعیت ِسرباز جنگی را دارم، کنار تو و زیباییات... 👈🏻 لیام پین عاشق دو تا گوی خورشی...