37. I luv u

2K 298 91
                                    

⚡🔙

تقه ای به در زده شد و بعد سری از لای در داخل اتاق اومد

" سلام؟ "

لبخند دندون نمای پسر قدرت اعتراض رو از هر آدمی میگرفت .. چه طور ادم میتونست در عین حال هم جذاب باشه و هم کیوت؟

" نگفته بودی میای! "

در کمی بیشتر وا شد و پسر مو فرفری این روز هاش بیشتر وارد اتاق شد .. شونه ای بالا انداخت و روی تخت نشست

" امم یهویی شد .. داشتم یه کیک فوق العاده درست میکردم که یهو دلم هوای یه تتو آرتیست بد اخلاق رو کرد "

لویی از جاش بلند شد و به سمت میز وسایلش رفت ‌.. کاری نداشت که انجام بده فقط دلش نمیخواست این فرفری لجوج لبخند روی لبش رو ببینه

لویی : آها .. خوب حالا که دیدی چرا بر نمیگردی سر کیک فوق العاده ات؟

صدای جیر جیر تخت اومد و بعدش صدای گرمی توی گوش هاش پیچید

" اوه .. دارم میرم دیگه! خدافظ لویی "

بوسه ای روی گونه اش نشست و باعث شد سر جاش خشک شه .. از کی تا حالا غریبه ها حق بوسیدن گونه ی همدیگر رو داشتن؟

لویی : هی هی!

برگشت تا اعتراض کنه ولی اتاق خالی بود ..  پسرک مو فرفری به همون سرعتی که اومده بود ، نا پدید شده بود ..

لبخندی روی لب هاش شکل گرفت .. دروغ نبود اگه میگفت این پسرک لعنتی بالاخره موفق شده بود جاش رو توی قلب لویی باز کنه!

لویی : لعنتی دوست داشتنی!

⚡🔙🔚

سرش رو روی بازوی لیام تنظیم کرد و نفس عمیقی کشید .. هر ثانیه که میگذشت آرامش بیشتری وارد رگ هاش میشدن .. این حس امنیتی که کنار لیام میگرفت رو دوست داشت

لیام : به نظرت اون دو تا خوابیدن؟

زین : منظورت اون سه تاست دیگه؟

لیام با یادآوری نایل که درست توی اتاق رو به روییش خوابیده بود لبخندی زد

لیام : آره .. دیوار ها خیلی نازکن نه؟

زین چرخی زد و صورتش رو توی گردن لیام فرو برد

زین : هممم .. تازه خواب جاس هم سبکه!

لیام لبخندی زد وقتی لب های زین روی گردنش قرار گرفتن .. و برای اولین بار از اینکه با نایل توی یه خونه زندگی میکنه پشیمون شد

لیام : یعنی نمیتونیم انجامش بدیم؟

زین لبخندی میون بوسه های ریزی که روی گردن لیام میگذاشت زد ..

ps, I love You |Z.M| • |L.S|Where stories live. Discover now