04

366 123 42
                                    

روز پنجم از شروع کار سیرک در نیویورک:

سومین اصل بندبازی حفظ تعادل روی بنده!
باید مطمئن باشی که تو از بند سبک‌تری در حالی که نیستی، باید خودت و ناخودآگاهت رو گول بزنی تا بتونی روی بند راه بری! اگه حتی یه لحظه هم احساس کنی سنگینی مطمئنا پرت می‌شی پایین و این چیزی بود که امروز برای من اتفاق افتاد، هری دقیقاً رو سکوی رو به روی من نشسته بود نگاه‌مون توی هم
گره خورده بود که یهو لب زد:
تو فوق العاده‌ای!

این حرفش باعث شد سنگین بشم و از تعادل در بیام و...

تو یه لحظه بین زمین و آسمون بودم!

تنها کاری که می‌تونستم بکنم این بود که با یه حرکت آکروباتیک طوری وانمود کنم که انگار این بخشی از نمایشمه!
پس جستی زدم و با دست طناب رو گرفتم و خودم رو تابی دادم به میله‌ای که ته طناب بهش بسته شده بود رسوندم!
دستای هری روی چشم‌هاش بود و بعد از این که صدای دست‌ها بلند شد و من به آسا برای اجرای نمایش دو نفره‌مون پیوسته‌ام دستش رو از روی چشم‌هاش برداشت!

دوستاتون رو تگ کنید و کامنت بذارین فرزندان.💜😂

acrobat[L.S](Completed)Where stories live. Discover now