four reasons

385 92 70
                                    


"سلام هری استایلز"

"این دکتر هری استایلزه"

"فکر کنم به مرحله رسیدن به اسمامون رسیدیم.تو به من میگی زین، من به تو میگم هری.این باید به این معنی باشه که تو پیشرفت کردی و باید به بهره بردن از چیزایی که من بهت اجازه میدم بدونی ادامه بدیم" (-_-)

"خشم از میل بهتر از دیگران دیده شدن رخ میده که بخواطر کمبود اعتماد به نفسشونه"

"تکذیب یه مکانیزم دفاعیه که مردم وقتی نمیتونن با قسمت دردناک حقیقت روبه رو بشن استفاده می کنن."

"..."

"افراد زیادی نیستن که بتونن بگن با من صحبت کردن و زنده موندن، با اینحال، بهت فرصت برای اشنایی بیشتر میدم.ازش استفاده کن!"

"عقده برتری داشتن بخواطر پنهان کردن احساسات بی کفایته"

"بررسی کردن منو هنوز تموم نکردی؟ من مطمئنم که برای تو بیشتر از یه مریض بودم.پس لطفا با جلسمون پیش برو هری"

"چی باعث شده فکر کنی کسی هستی که اینجا همه چیزو کنترل میکنه؟"

"و چی باعث شده فکر کنی که اون تو هستی؟"

"اقای مالیک برو عقب و بشین!"

"چی میشه اگه نخوام؟"

"بس کن!یکی کمک کنه!ازم دور شو!"

"دوست دارم که فریاد هاتو بشنوم...بیشتر انجامش بده"

"..."

"اوه، تو نمیخوای چیزی که میخوام و بهم بدی؟"

"به اون قسمت دست نزن!"

"اما این خیلی نرم و خوبه"

"بسش کن.بزار من برم!"

"..."

"ز...زین"

"طعمت مثل هیچ کس دیگه ای که تاحالا باهاش بودم نیست"

"لطفا...فقط بزار من برم"

"میدونی...اون چیزی بود که بقیه هم میگفتن!"

"..."

"اینجوری ناله نکن...این فقط بیشتر هیجان زدم میکنه"

"بسش.کن."

"فک نمیکنم که بخوام"

"دوباره داد میزنم"

"عاشق اینم که بشنومش"

"..."

"..."

"..."

"من بهت صدمه نمیزنم هری"

"تو همین الان داری بهم صدمه میزنی"

"من نمیکشمت"
_________________
گولزای لعنتیییی*_* خیلی خوبنننن*_* البت هری دیگ داره چیزکلاس میزاره بعضی وقتا دلم میخواد فکشو بیارم پایین-_-

نظر شما درمورد داستان چیه؟ و همینطور ترجمه و روندش؟

حدستون درمورد قسمت اخر داستان چیه؟

نظراتونو بهم بگین سوییتیز دوست دارم بشنومش*_*

و اینکهههههه لاو یو ال*_* بای*_*

soon (persian translation)Where stories live. Discover now