EIGHTEEN CLUES

156 45 22
                                    

“حالت صورتت تحسین برانگیزه. کاشکی بیشتر لبخند میزدی"

“ما تو شهریم. چرا؟"

“به زودی میفهمی، دارلینگ. تو زیادی باهوشی"

“...”

“...”

“زیر دریایی ها؟"

“نه"

“...”

“...”

“درختا..برام یه کابین گرفتی؟"

“نه دقیقا یه کابین.. ولی درست مثل یکی ازونا بیرون از شهره. فوق العادس-همون منظره ای رو داره که دوست داری"

“...”

“انگار از چیزی خوشت نیومده"

“قراره فقط دوتامون بیرون از اینجا باشیم. انتظار داری چه احساسی داشته باشم؟"

“من بهت اسیبی نمیزم. امیدوار بودم حداقل اینو فهمیده باشی"

“زین برای رضای فاک من روان پزشکم! من میدونم کی داری بهم دروغ میگی؛ نمیکشیم ولی به اندازه فاک به احساساتم و دردام اهمیت نمیدی"

دارلینگ، بهت پیشنهاد میکنم دهن فاکیتو ببندی قبل از اینکه این ماشینو بزنم کنار و بهت چیزیو نشون بدم که تا اخر عمرت فراموش نکنی"

“...”

“...”

“منظورم دقیقا همین بود"

“...”

“...”

“رسیدیم"

“اینجارو چجوری گیر اوردی؟"

“ادمای کله گنده و افتضاحی که بهشون میگفتم دوست..دوباره انگار از چیزی خوشت نیومده"

“...نیومده"

“...”

“...”

“...”

“...”

“کلید باید زیر در با-فاک!"

“...”

“هری!"

“...”

“نمیتونی فرار کنی!"

“...”

“...”

“...”

“...”

“...”

“...فاک، فاک، فاک، فاک"

“...”

“...”

“دارلینگ، خیلی ممنونم از سعی ای که برای ورزش کردن بعد مسافرت به این طولانی ای داشتی.. ولی فکر کنم وقتشه یه صحبت کوچیک داشته باشیم"

_____________

لانگ تایم نو سی^^💛
دلم واستون تنگ شده بود:(((
چطورین؟ قرنطینه خوبه؟^^
زین ددی شدههههههههT-T بچم چقد زود بزرگ شدددددT-T💛
مواظب خودتون باشیننن•-• لاب یو^^💛💫🍭

soon (persian translation)Where stories live. Discover now