Eight Ghosts

360 89 81
                                    

"صبح بخیر هری"

"عه؟اینطوریه؟ چرا این جلسه رو توی چرت ترین وقت صبح انتخاب کردی؟ وختی بهم زنگ زدن و گفتن فورا بهم نیاز داری فکر نمیکردم چرت تر از کابوسم برام باشه"

"اوه،پس نگهبانا بهت گفتن همه چی رو؟ فقط کافیه یه چیز رو بسپری بهشون تا برینن به سوپرایز"

"من حتی هنوز قهومم نخوردم.زودتر حرفت رو بزن زین"

"چقد راحت میگیش؟ چجوری میتونی با مریضت اینجوری حرف بزنی؟ "

"خوب وختی مریضی مثل تو دارم،زین مالیک،معتقدم هر چه قدر بیشتر بهت سخت بگیرم بیشتر به چپت میگیری و به کارت ادامه میدی..."

"شاید.خوب حالا...میخواستم درمورد کابوسم بگم"

"اوه اره کابوست.واقعا ترسوندتت یا فقط میخواستی دوباره بیام اینجا تا حوصلت سر نره؟"

"عام...هردوش.کابوسم درمورد تو بود"

"ادامه بده"

"تازه ماجرا داره واست هیجان انگیز میشه.خوب...دیدم که...مرده بودی و خون مثل یه هاله از نور دور سرت جمع شده بود.دقیقا مثل یه فرشته ی مرده که بالاشو کنده باشی.من بالای سرت ایستاده بودم و دستام با همون جوهری که مرگت رو به تصویر میکشید خیسِ خیس بود.بی نفس و بدون حتی یه کلمه تو سرم از خواب پریدم"

"از یه ذهن خالی بیشتر از خفگی میترسی؟"

"اره خوب.یه ذهن خالی نمیزاره ششات نفس بکشن یا قلبت پمپاژ کنه.تنها خاموشی ای که ازش خوشم نمیاد واسه اونیه که تومه،دارلینگ."

"خوشحالم که داری سعی میکنی دوباره باهام گرم بگیری،اما لطفااا دست از سر گفتن این اسمایی که باعث میشن حس خاص بودن بهم دست بده بردار."

"چی؟ یعنی الان قرار نیست درباره ی خوابم ازم سوال بپرسی یا معالجم کنی یا هرچیز دیگه ای؟ تو دیگه چجور مشاور سلامت روانی ای هستی؟"

"خوابایی که راجع به قتل میبینی باعث میشن اون حس عصبانیتی که وقتی نزدیک اون فرد هستی داری دست از سرت برداره.اینجور که به نظر میرسه هنوز یکم از دستم عصبانی بودی"

"یه کوچولو.ولی الان دیگ نیستم.واسه ی امروز دیگه هیچ سوالی ازم نداری؟"

"صفحه برد سوالاتمو تو خونه جا گذاشتم پس نه...فکر میکردم الان باید خوشحال بشی"

"اخه وقتمون داره تموم میشه..."

"چی؟"

"هیچی...میتونی یکم اهنگ برام بزاری؟"

"حتما"

"..."

"..."

"..."

"..."

"فکر کنم وقتمون تموم شده.خدافظ دارلینگ."

"خداحافظ،و من دارلینگت نیستم"
___________
فک کنم هری بچم پریود بود:)
الکی الکی پرید به زین:)
عام... پارتش یه جوری شد ببخشید:) دارم سعی میکنم یه ذره پارتارو زود تر بزارم که به قسمت مورد علاقم برسم برای همین بدون ادیت و چک کردن میزارمش:)
دوستون دارم لاولیز*_*

soon (persian translation)Where stories live. Discover now