Eleven Places

345 90 68
                                    

اخبار مهم:قاتل سریالی بدنام،زین مالیک،.از زندان لوریندیل فرار کرده.پلیس می گوید همه در خانه هایشان بمانند و مطمئن شوند تلفن همراه برای زنگ زدن به 911 همراهشان است.

"وای گاد داره میاد دنبال من..."

"دارم میام؟اما من از قبل اینجا بودم دارلینگ"

"زین!"

"جوری رفتار نکن انگا که خیلی سوپرایز شدی.فکر میکردی قراره چی بشه؟ که کل عمرم گوشه زندان بپوسم؟ یا اینکه قراره به حرفای اون دکتر جرالد پیر کصمغز گوش بدم؟"

"حداقل امیدوار بودم...ولی اونا میان اینجا دنبالت"

"وختی که اونا اینجان من دیگه اینجا نیستم و توام همینطور هری"

"متاسفم ولی اینبار دیگه نه زین.من حتما یه دلیلی برای استفا دادن داشتم،و اونم اینکه نمیخواستم تو کارای تو دخیل بشم"

"فکر کنم بهتره بدونی این لحظه هایی که برای فرار داریم ممکنه دیگه به دست نیاد.و اینکه...اون موقعی که تصمیم گرفته بودی درمانم کنی خودتو دقیقن پرت کردی وسط ماجرا.الانم قبل از اینکه مجبورت کنم باهام میای"

"..."

"..."

"فاک!"

"فرار کردن کارتو راه نمیندازه دارلینگ"

"..."

"..."

"بزار برم!"

"بهت گفته بودم فرار نکنی..."

________________

یهویی چه همه چی بهم ریخت:/
اخ اخ انقده دلم واستون تنگ شده بوددد که نگو^-^
ولی حیففف که وقت نمیشه واقعن..خودمم ف ف های بقیرو میخونم و وقتی اپ نمیکنن هی غر میزنم ولی ازین به بعد قول میدم دختر خوبی شم و ف ف هارو تند تند اپ کنم^-^
ووتم یادتون نره لاولیز*-*

soon (persian translation)Where stories live. Discover now