- 10

3.1K 277 168
                                    

Harry's POV

~ One Week Later ~

- خوش اومدی هری
بنظر خوب میای

زین با لبخند گفت همونطور که دستشو رو کمرم میزاشت
باعث شد آب دهنمو قورت بدم و لبخند دستپاچه ای بزنم:
+ آره... اینطور فکر میکنم...

آروم گفتم که باعث شد به نرمی بخنده:
- بیا بشین
مبحث امروز یکم ساده تره
بنظرم میتونیم با هم کنار بیایم

لبامو تو دهنم کشیدم و همونطور که کولمو از روی دوشم برمیداشتم روی صندلی همیشگیم نشستم

- دقت کردی جدیدا چقد مطیع تر شدی؟

با نیشخند کوچیکی گفت همونطور که بهم چشمک میزد که باعث شد گونه هام رنگ بگیره:
+ اوه...
ممنون

سرشو کج کرد و با حالت قبلیش بهم خیره شد:
- قهوتو چجوری میخای هرولد؟

+ امممم...
با شیر و شکر لطفا

موهامو عقب دادم و هودیمو دراوردم؛
وقتی سرشو به نشونه تایید تکون داد و سمت آشپزخونه رفت تونستم نفس راحتی بکشم
با پام رو زمین ضرب گرفته بودم و یقه تیشرتمو کشیدم تا یکم هوا بهم برسه
یجور عجیبی بی طاقت شده بودم.
با شنیدن صدای پاش که بهم نزدیک میشد دوباره صاف نشستم:
+ ممنون

همزمان با گرفتن ماگ قهوم گفتم و وقتی رو صندلی کناریم نشست لبخند کوچیکی رو گوشه لبم حس کردم
بوی ادکلنش که با سیگار قاطی شده بود قابل تحسین بنظر میرسید

چند ثانیه سکوت بینمون حاکم بود، تا وقتی که اون برای شکستنش داوطلب شد:
- خب هری
من معمولا تو بحثایی که به چیزی غیر از درس مربوط میشه گند میزنم
ولی خب، یجورایی دلم میخاست اینو با تو مطرح کنم
چون میدونی...
اون به تو عم مربوطه

یکم مکث کرد:
- راستی درد که نداری؟

همینکه خواستم جوابی بدم، با تیکه آخر حرفش یکم گونم رنگ گرفت:
+ نه...
خوبم استاد...

آروم تقریبا زمزمه کردم و سرمو پایین انداختم که باعث شد بی صدا بخنده:
- خوبه پس

زیرچشمی نگاهش کردم وقتی بعد از حرفش یکم به جلو خم شد و از لای برگه های جزوه ریاضی، کاغذی رو بیرون کشید
به من خیره شد، و روی پاش ضربه کوچیکی زد:
- بیا اینجا هری
باید باهات راجع به این صحبت کنم

یکم تعجب کردم. ولی خب کنجکاویتم اجازه مخالفت بهم نداد و از جام بلند شدم
روی پاهاش جا گرفتم و همونطور که بطور نامحسوسی سرمو رو سینش میزاشتم به کاغذ داخل دستش خیره شدم:
+ این چیه؟

Private Teacher [Z.S]Where stories live. Discover now