کهکشان چشمهایت را میپیمایم،
و هزاران کیهان آنطرف تر، خودم را مییابم.
به تو مینگرم، و این شاید تنها باری باشد که نگاهم پر از خواهش است و عاشق بودن.
پشت چشم های خمار تو اما، هیچ نمیتوانم بخوانم،
خوابی؛
و بیدار انگار!
این من هستم که در بیداری رویا میبینم اما!
سرم را از تو میچرخانم. به خالی ها نگاه میکنم. چقدر مشخص، چقدر پیشبینی شده و چقدر سیاه و سفید است همه چیز!
اما تو...
دستان خاکستریام را جلو آورده، و با ترس صورتت را لمس میکنم،
و حاضرم قسم بخورم، که تو از هر بوم نقاشی ای رنگی تر هستی،
و زیر درخشش خورشید،
از هر طلایی، درخشنده تر؛
و از هر کوره ای داغ تر.
لبخند میزنی، و خورشید من تازه اکنون طلوع میکند، و گرمایی وصفناپذیر در تمام وجودم میدود.
دست هایم را از تو اما، ای بهترینم، کنار میکشم؛
و تو را در دنیای رنگینت رها میکنم.
تو زیبایی، زیباترینی حتی!
من اما، به خاکستری ها تعلق دارم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
~~~~
عاخ خستممم ساعت دو و نیم شبه و واقعا فاز مغزمو درک نمیکنم ک چرا نمیزاره بخابمممT_T
افتر بود فف هری، فیلمشو دیدم:) عر:) عر عر عر:) من سه سال پیش میمردم واسه این فن فیک:) خیلی زود گذشت لنتی هعی:)
یه خبر خوب که خودم خیلی خوشحالم بخاطرش: قشنگترین آدم دنیا که متاسفانه تا مدت ها پیش فقط مجازی بود و دیدم *-* امیدوارم شما هم از این آدمای قشنگ تو زندگیتون پیدا کنین و یا اگه دارین، قدرشونو زیاد زیاد بدونین؛)
دیگه مختونو نخورم قشنگام! ^^
مواظب خودتون باشین،
-موج،پ
YOU ARE READING
Soul Of Mine
Poetryو فلسفه مثل قهوهای تلخ و سیاه است. روح آدم را سرحال میآورد، اما سیاهت میکند. مثل شب بی ماه. #3- in love