هیچی سرِجاش نیست! هیچیِ هیچی.
زندگیم شده مثل پاییز. دیدین چطوریه
یا عصره یا شبه
زندگی منم همونه.
یا میانسالم یا پیر.
بچگی نکردم. من نوجوونی و جوونی نکردم. کی میخواد جواب موهای سفید روح منو بده؟ اصن کی مقصر این آلزایمر زودهنگامه؟
کی قراره پاسخگو باشه که چرا شبا قلبم بد میزنه؛ چرا بابا و مامانم اونقد فشار روشونه ک من ک هیچی، خودشونم یادشون رفته!؟
اگه به پیر ها باید احترام گذاشت، یکی بیاد جواب روح هفتاد ساله ی منو بده.
YOU ARE READING
Soul Of Mine
Poetryو فلسفه مثل قهوهای تلخ و سیاه است. روح آدم را سرحال میآورد، اما سیاهت میکند. مثل شب بی ماه. #3- in love