"ریل پی سی وای"تند تند لباساش رو عوض کرد..چانیول با زور از اتاقش تقریبا پرتش کرده بود بیرون وگرنه بکهیون چطور میتونست از جاش تکون بخوره؟
لبش بدجور درد میکرد و بدون اینکه به آینه نگاه کنه میتونست حدس بزنه که کبود شده!
موهاش رو مرتب کرد و خواست از اتاق گریم خارج بشه که چانیول داخل شد!
دیدن چهره سرد و بی تفاوتش باعث شد گونه های فن بوی بیچاره تا گوشاش سرخ بشن و سرش رو بندازه پایین!
اگه الان چانیول از کار اخراجشم میکرد جای تعجب نداشت چون کدوم آیدلی رانندش رو میبوسید که اونا دومیش باشن!
وقتی چانیول روبه روش ایستاد پاهاش رو تو هم جمع کرد و فشار انگشتای کشیده دستش رو به دو طرف پیراهنش بیشتر کرد!
مرد بزرگتر تا جایی که تونست به بکهیون نزدیک شد و وقتی سرش رو پایین آورد و لباش رو دم گوش پسر کوچکتر گذاشت متوجه لرزش اون بچه زیر چنگالاش شد!
بکهیون درست مثل یه عروسک ظریف و شکستنی تو چنگالای بی رحم چانیول بود و فقط خدا میدونست اون آیدل چقدر از این شرایط احساس رضایت میکرد!
_بهتره همه چیز رو فراموش کنی آقای بیون!
متوجه جا به جا شدن سیبک گلوی بکهیون شد و وقتی نگاهش رو به صورت پسر بیچاره که هر لحظه دلش میخواست زمین باز بشه و بره توش رسوند و تلاقی نگاهشون باعث شد حتی توی چشماش هم تپش قلبش رو احساس کنه!
چانیول پوزخندی زد و تو جاش صاف ایستاد!
کلاه هودی بکهیون رو انداخت رو سرش و با لحنی که تمسخر آمیز بود گفت
_اینطور گوشای قرمزت زیاد به چشم نمیاد...بکهیونی که لنز میذاشت و ماسک میزد با بکهیونی که دم به ثانیه سرخ میشه خیلی فرق دارن!
بکهیون لبش رو زبون زد و سعی کرد حرفی برای زدن پیدا کنه که با حرف دیگه ای از چانیول لپاش دیگه توانایی سرخ شدن بیشتر نداشت
_میخوای رژلب بزن...لبات کبود شده ممکن خانوادت بهت شک کنن!
_نه..خو..خوبه!
چانیول سری تکون داد و کنار کشید
_حالا میتونی بری خونتون بچه جون!
واقعا انتظار نداشت چشم غوره ای از از جانب بکهیون بهش حواله بشه!
پسر کوچکتر مثل جت از کنار مرد بزرگتر رد شد جوری که اون آدم برای لحظه ای شک کرد که اصلا تا چند دقیقه پیش آدمی اون اطراف بوده یا نه!
از خونه خارج شد و بعد از زدن آسانسور منتظر شد که بیاد و در لحظه ذهنش به همه جا داشت سرک میکشید!
چانیول بهش گفته بود که همه چیز رو فراموش کنه اما واقعا دلش میخواست فقط برسه خونه و خودش رو بغل کنه و تو افکارش غرق بشه!
چانیول...پارک چانیول...ریل پی سی وای...کسی که بکهیون فقط میتونست زیر پستاش حرف بزنه اون رو بوسیده بود...بهش درد داده بود...بهش فهمونده بود که تو رابطه خشونت غیر قابل کنترلی داره!
اون مرد همونی بود که پسر کوچکتر تو رویاهاش هر روز باهاش زندگی میکرد؟
داخل آسانسور شد و انگار که پاهاش توانایی نگه داشتن وزنش رو نداشته باشن تو جاش نشست و با گونه های قرمزش به تصویر خودش رو دیوار شیشه ای آسانسور خیره شد!
مثل یه احمق به نظر میرسید...باید از چانیول به هزاران دلیل بدش میومداما احساساتش نسبت به قبل عمیق تر شده بود و میتونست این رو بفهمه!
چانیول لبخندای قشنگی داشت...با اینکه بیشتر اوقات سرد و بی حس بود ولی با نگاهش میتونست قلب بکهیون رو به تپش دربیاره!
میتونست بدون گرفتن دستای چانیول تصور کنه که چقدر دستاشون کنار هم خوشگلن!
با توقف آسانسور ازش خارج شد...دنیا یه طور دیگه به نظر میرسید و انگار همه چی داشت برعکس حرکت میکرد!
دوست داشت مسیری که طی کرده رو برگرده...در خونه آیدلش رو تند تند بزنه، احیانا چانیول با تعجب درو براش باز میکرد!
خودش رو مینداخت بغلش و جوری بهش میچسبید که مرد بزرگتر نتونه تکون بخوره...بهش میگفت که دوستش داره... بهش میگفت با اینکه زشتم ولی هزار برابر زیبایی های دنیا زیباتر دوست دارم...بهش میگفت هیچوقت به لباش رژلب نمیزنه چون اون بکهیونه!
کسی که میتونه جای زخمای چانیول رو ببوسه...کسی که وقتی آیدلش دستای دوست دخترش رو میگرفت و دم به ثانیه عکساشون رو تو صفحه شخصیش میذاشت بکهیون فقط با چشمای اشکی براش مینوشت"من حمایتت میکنم چانیولا"!
بکهیون میتونست منتظر بمونه تا وقتی که آیدلش کنسرت بذاره و اخبارش رو بخونه...میتونست تا آخر عمرش به خاطر لایو هایی که از آیدلش از دست داده حسرت بخوره!
اگه اسم این حس قشنگش عشق نبود...هوس بود؟
یعنی اگه بقیه طرفداراش هم این وجهه آیدلشون رو میدیدن باز اینطور قلبشون پر میزد؟
بکهیون حس میکرد تو زندگی قبلیش به این عشق قول داده که همیشه ابدیتش رو حفظ کنه!
دستی به چشمای اشکیش کشید...نمیتونست تلاشی کنه اون فقط یه فن بوی زشت و یه راننده ساده بود!
بر عکس روحش که التماسش رو میکرد و سعی میکرد به سمت آسانسور خودش رو بکشونه،جسمش رو از ساختمان خارج کرد و وقتی به خودش اومد که داخل ماشین شرکت نشسته بود و داشت به سمت کمپانی حرکت میکرد
YOU ARE READING
ugly fan and hot fucker
Fanfictionname:ugly fan and hot fucker couple:chanbeak Gener:🍓اسمات🔞،خشن،عاشقانه،فلاف writet: maya^^ وضعیت:کامل شده☑️ قسمتی از فیک 🎄🎇⬇⬇ _تو خیلی زشتی بیون!❎ پارک چانیول تاپ آیدل معروف کره....کسی که بکهیون تا چشمش رو باز کرد عاشقش شد تو صورتش زل زد و با...