ugly fan and hot fucker_3

6.2K 1.1K 127
                                    


                           ~چه گوهی خوردی؟~

وقتی چانیول از آپارتمانش خارج شد بکهیون حس کرد داره توی رویا زندگی میکنه!
چشماش خوابالود به نظر میرسید و موهاش به طرز  کاملا مرتبی بالا داده شده بود...این واقعا چانیول بود!
لبش رو به دندون گرفت و چشماش پر از شیشه خورده های اشک شد...اون خود لعنتیش بود...اون چ..چانیول بود!
رهاش میکردی همینجا عر میزد و اشکاش کل سئول رو میبرد!
دستاش مثل سینه های پلاسیده یه پیرزن نودساله آویزون شده بود و حس بی حسی آهسته آهسته  کل سلولاش رو پر کرده بود!
دره ون مشکی باز شد و چانیول با اون لنگای درازش داخل شد و لعنتی تو اون کت و شلوار حتی از تو عکساش جذاب تر به نظر میرسید
_سلام!
بکهیون با شنیدن صداش که از خستگی دورگه شده بود گر گرفت و یک لحظه تمام کلمات رو گم کرد!
چند تا پلک گیج زد و در حالی که مثل پشه به صندلیش چسبیده بود صداش رو کلفت تر از حالت عادی کرد
_س..سلام!
چانیول تو جاش نشست و با دیدن دو جفت چشم که از آینه جلو بهش خیره شده بود یک لحظه استپ کرد!
این چشما هات بودن...اونم خیلی!
وقتی چشمای چانیول تو چشماش قفل شد سریع نگاهش رو دزدید!
_سلااام!
کریس با انرژی کاملا ظاهری گفت...خیلی ضایع بود که سعی داشت استرسش رو پشت صدای بلندش قایم کنه؟

سوار ماشین شد  و بعد از بستن درش روی صندلیش جا گرفت!
یکی از بادیگارا که هیکلش صدبرابر راننده بود کنار بکهیون جلو نشست و یکی دیگه هم قرار بود از پشت تعقیبشون کنه!
_سلام!
بکهیون زیر لب جواب مردی که حدس میزد باید منیجر چانیول باشه رو داد و بعد راه افتاد!
هنوز حس میکرد توی رویاهاش...روی رنگین کمان در حال رانندگی به سمت آسمونه!
چشماش می‌درخشید...از اشک یا شدت ذوق!
لبخندش شاید تنها لبخندی بود که اینهمه از ته دل روی لبش نقش بسته بود!
_اسمت بکهیونه درسته؟
کریس با لحن دوستانه ای پرسید و باعث شد چانیول چرخی به چشماش بده...کریس همیشه با راننده هاش خوب برخورد میکرد تا اونا رو عضو تیم خودش بکنه و گزارش لحظه به لحظه چانیول رو داشته باشه!
بکهیون با صدای لرزون و خجالت زده ای جواب داد
_بله!
_خیلی جذابی!
کریس با لبای کش اومده ای گفت و باعث شد نگاه پسر پشت فرمون سریع به سمت چانیول منتقل بشه که حالا حتی بی حوصله تر شده بود وقتی نگاه چانیول بهش افتاد چشماش رو هلالی کرد بدون اینکه لبای پشت ماسکش لبخند بزنه چون حس میبرد تمام اعضا بدنش با دیدن نگاه اون پسر مثل چوب خشک میشدن و فقط چشمش کمی حالت میگرفت!
"لابد خیلی خستس"
بکهیون با خودش فکر کرد...حتما به خاطر شایعاتی بود که پشت سرش صف کشیده بود!
میدونست چانیول بهش خوبی کرده...میدونست اما انگار تو جاش چسبیده بود و نمیتونست تکون بخوره!
بغضش رو قورت داد و فشار پاش رو به پدال گاز بیشتر کرد...انقدر ذهنش مشغول بود که متوجه نگاهای خیره کریس روی خودش نشد!
_بکهیون شی چرا ماسک زدی؟
کریس سوالی که تو ذهنش بالا پایین میشد رو پرسید و باعث شد بکهیون جوابی که روش چند ساعت فکر کرده بود ربات وارانه تحویلش بده
_این فن کاره منه...دوست ندارم چهرم مشخص باشه...راننده آدم معروف بودن کار ساده ای نیست!
و بعد باز چشماش رو هلالی کرد تا حرفش تاثیر بیشتری داشته باشه!
_اوه درسته!
کریس بعد از چندلحظه مکث زمزمه کرد و تو جاش تکیه داد!

ugly fan and hot fuckerWhere stories live. Discover now